۱۳۹۲ شهریور ۲۸, پنجشنبه

حمایت دوستان از دانایی های ممکن متن مایه ی دلگرمی م شده است



این یادداشت ها را دوستان گرامی م در فیس بوک های شان درباره ی دانایی های ممگن متن گذاشته بودند و به من هم پیوند زده بودند؛ من گردآوری کردم این یادداشت ها را گذاشتم اینجا.

 بصیر آهنگ:
در این چند روز با وجود خبر های بد، یک خبر خوبی هم شنیدم از کابل

دانایی‌های ممکن متن" کار تازه ی داکتر یعقوب یسنا استاد دانشگاه البیرونی از چاپ برامد. یسنا دوست خوب و نازنینی ست برایم، همیشه به یسنا افتخار می کنم، او را از همان روز های اول آشنایی انسان متفاوت یافتم. یسنا می اندیشد، می داند، پر کار است و پر انرژی. یسنا همیشه حرفی برای گفتن داشته است، او بی شک امید و سمبول خوبی برای جوانان در بند مانده و سیاه بخت افغانستان است. جوانانی با استعداد و ترقی خواه چون یسنا قابل تمجید و پشتیبانی است. ایکاش ما یسنا های بیشتری در این سرزمین فلاکت زده داشتیم. چاپ این اثر فلسفی را به همه ی فرهنگیان، قلم به دستان افغانستان و برای یسنا ی فرزانه تبریک می گویم و برایش آرزوی سعادت و سرفراز ی دارم.
بصیر آهنگ 10 سپتامبر 2013 ایتالیا



مهدی زرتشت:


از متن تا معنا (نگاه کوتاه به کتاب "دانایی‏های ممکن متن)

«گاهی، می‏اندیشم؛ ادبیات شاید، چهره‏ی فانی جانوری به نام انسان است؛ که چهره فانی خویش را در وهمی، که ادبیات باشد گذاشته است...» دانایی‏های ممکن متن، ص 76

"دانایی‏های ممکن متن" چهارمین اثر یعقوب یسنا استاد دانشگاه البیرونی است. همچنین این کتاب، جدیدترین اثر در بازار کتاب افغانستان است که از نشر آن، بیشتر از دو هفته نمی‏گذرد.

به گفته‏ی ناشر کتاب"دانایی‏های ممکن متن"  «نخستین نوشتار فلسفی» نیز به شمار می‏رود که در افغانستان به نشر می رسد.

این رساله در واقع به موضوعاتی چون «ارائه‏ی معرفت ممکن، اثر، مؤلف، معنا زبان، مناسبات زبانی درون متن، خواندن/نوشتن، نقد، فهم، دانایی، تعبیر، تلقی، قالب، انواع و ادبیات» می پردازد. بصورت کل، این کتاب شامل بحث هایی چون: «معنا»، «فهم، تعبیر، تلقی (دانایی) در برابر معنا»، «زبان و غیبت جهان»، «متن ادبی (مصداق جهان های ممکن)»، «ادغام قالب ها و انواع»، «بازیگوشی- فریبایی و افسون»، «خواندن/ نوشتن»، «نقد (کشف حقیقت نه؛ ارائه ی خوانش ممکن از متن)»، «از چشم اندازهای ممکن بطرف ادبیات» است.

از جسارت‏های قابل ستایش نویسنده در این اثر، نقد بر نقد یا به عبارتی نقد بر منتقد نیز است. نویسنده در بخش پیش‏گفتار، در قالب خاطرات به نقدی می پردازد که خواننده را به خنده وا می‏دارد. یسنا از بحث‏اش با یکی از استادان دانشگاه کابل سخن می گوید. او می نویسد: «... عدم شناخت اش از نظریه های علمی و ادبی بود که در یکی از نوشته هایش از پوپر، به عنوان زبانشناس یاد کرد. هرکس که این نوشته را خواند، نزدیک شاخ در بیاورند...» به این لحاظ است که این کتاب صرفاً تئوریک و تعبیر و تلقی مسأله «دانایی های ممکن متن» نیست؛ بلکه فراتر از آن- اگرچه اندک- اما به موجودیت خلای بزرگ نقد ادبی در اجتماع ادبی افغانستان اشاره می کند و واقعیت ها را بر ملا می سازد.

وقتی داشتم بخش هایی از کتاب را می خواندم، تمام سطور و الفاظ و کلمات آنقدر آشنا بودند که احساس کردم اینها را بارها از زبان یسنا شنیده ام: در کافه و یا هر گوشه ی دیگر. بهر روی،  کتاب یا به تعبیری "رساله" آقای یسنا، در نوع خود نخستین اثری است که فراتر از کلیشه های معمول، به عمیق ترین مسائل از نقد ادبی تا خوانش متن و مسأله معنا می پردازد. غایت این رساله، همان چیزی است که خود نویسنده کتاب در پیش گفتارش به آن اشاره می کند؛ یعنی برداشت ما از مفاهیمی چون «معرفت متن»، «معنا»، «زبان»، «مناسبات زبانی درون متن» و... «برداشت ممکنی ست متفاوت از برداشت موجود سنتی؛» و این نوشتار نیز «از نخستین نمونه نوشتارهای ممکن در راستانی این مفهوم ها می تواند باشد.»

اکنون می باید دلیل آوردن یک جمله از بخش های پایانی کتاب را در معرفی این اثر بیان کنم؛ هیچ دلیل خاصی ندارد. آنچه است، دید نقادانه و البته آمیخته با حس بدبینی استاد یسنا است که در این اثر نیز جان نویسنده را رها نکرده است: فنا و توهم. البته یسنایی را که می شناسم، همیشه بدبین نیست. فقط گه گداری بدبین می شود و به انسان، انگار به سان غایت ناچیز اشاره می کند.

من در همین یادداشت کوتاه، به صفت دوستی که سالها کنار هم بوده ایم،  نوشتار و نشر این کتاب را به نویسنده و به تمامی اهل ادب و فرهنگ کشور تبریک می گویم. مطمئن ام این کار، کار خلاقانه است و جسارت ستودنی نویسنده در اینجاست که برای نخستین بار، به بحث در ارتباط به مسائل بزرگی همچون "دانایی های ممکن متن" می پردازد. این اثر، بدون شک رنگ و بوی فلسفه تحلیلی دارد و من امیدوارم این شروع کار باشد.



شناسنامه کتاب:

نام کتاب: دانایی های ممکن متن
نویسنده: یعقوب یسنا

چاپ: اول، تابستان 1392

شمارگان: 1000 نسخه

تعداد صفحه: 85

ناشر: انتشارات مقصودی



اسد کوشا


آن خطاط سه گون خط نبشته است

I
به فهم معاصر، متن (text) نظامی از نشانه ها است که در تعاملِ هم دیگر امکان فهم دانایی ها را در خود ممکن ساخته، به معنا امکان تکوین می دهد. متن در جایگاه نظام دانایی های ممکن، از این منظر، بیش از اینکه در حصار خوانش تک فهمی(mono-concept) محصور باشد، در مقام امکانِ کشف، خلق و بازخوانی های ممکن متنی در روابط میان متن- خواننده و متن- مخاطب زنده است، و هر خواننده ای بسته به شرایط فرهنگی و تاریخی خود در جهان متن خوانش ها و فهم هایی را رقم می زند. خواننده بالقوه متون، اما، در مقام برهم زن و ویران گر رابطه تک فهمی متن و مخاطب حلاجی است که متن را ویران ساخته، دست به خلق، کشف و تأویل معنا می یازد.

II
رابطه انسان افغانستانی با متن به عکس روابط متکثر متن و انسان، رابطه واحدی است استوار بر اقتدار توحیدی متن. چنانچه در نزد انسان افغانستانی، متن بر انسان تقدم دارد، در نگاه او، خوانش تک بعدی متن در مقام یگانه معنای کامل و ممکن متن، مقَدَم است بر هرگونه «دانایی های ممکن متن». اقتدار نگاه توحیدی بر جهان انسان افغانستانی همانند سیطره خدای واحدی است که نه توان دیدن کثرت های جهان را دارد، و نه قدرت فهم چندگانگی تمایز (difference) و نه میل از دست دادن اقتدار توتالیتار را. بر این اساس، انسان افغانستانی در جهان افغانی (متن افغانی) به جزیره ای می ماند- کنده، بیرون و جدا از نظام دانایی های ممکن جهان، هستی و اپیستمه ها، و در نتیجه این نگاه تک بعدی به جهان، به هستی، به فرهنگ و به تاریخ، انسان افغانستانی با خوانش هرمنوتیکیِ جهان- که صرفا در روحیه آزادی خواه و خرد کثرت گرا ممکن است- نه تنها پیوندی ندارد، که هنوز از فهم آن عاجز است.

III
«دانایی های ممکن متن» نوشته دوست عزیز ام یعقوب یسنا بسته به ره یافت تأویل گرایانه و نگاه هرمنوتیکال به متن است. متن به چنین رویکری، در خوانش یسنا، بستری است از امکان های مختلف برای فهم و درک دانایی/ معنای ممکن. خواننده/ مخاطبِ متن در چنین چشم اندازی متن را در روابط تعامل نشانه ها و مخاطب درک و فهم می کند، فهمی که در آن خواننده اگر نه شاکله متن، بلکه، در جهان بی پهنای متن «عابری است که خود جزء یا نشانه‌ ای از این متن به ‌شمار می‌آید، و درعین‌حال همواره در مقام خواننده/شناسای بالقوه‌ی متن قلمداد می‌شود
با این حساب، طبع و نشر «دانایی های ممکن متن» با توجه به وضعیت که ما در آن به سر می بریم، بی تردید، رخداد روشن گری است در حوزه ادبیات و نقد ادبی در کشور، رخدادی که درخور قدردانی و شایسته تبریک گفت است.



بسم الله محبت:


«پل ریکور به این برداشت است که جامعه‌های انسانی از نظر ذهنی و روانی، همیشه نیاز به اسطوره‌سازی دارند. اگر این اسطوره‌ها نقد نشوند، مقدس می‌شوند و به اقتدار می‌رسند؛ در صورتی که نقد شوند، امکانی فرهنگی می‌شوند برای تأویل‌های ممکنِ ایجادِ معنا».
تازه موفق شدم «دانایی‌هایِ ممکنِ متن» استاد «یسنا» را بخوانم و تازه چند‌صفحه‌ای خوانده‌ام. مطمئن‌ام که این کتاب، چیزهای زیادی را برای «دانستن» دارد.



عظیم بشرمل:


یعقوب یسنا را باید گرامی داشت او نویسنده کوشا و شخصیت متواضع است و در «جمهوری بی‌معرفت» به معرفت می‌اندیشد، در سرزمین نفهمان در جست‌وجوی فهم است و در جامعه جاهل به دنبال علم. جدیدا کتاب «دانای‌های ممکن متن» را نوشته و انتشارات مقصودی آن را چاپ کرده است. این کتاب را به ایشان و تمام فرهنگیان و فرهنگ دوستان کشورمان تبریک می‌گویم. امید وارم استاد یسنا عزیز سرش شوخ و دلش شاد و لبش خندان بماند و هم‌چنان برای نسل سرگردان ما در این «سرای بی‌سوادی» و «ملک رهبران بی‌سواد» بنویسد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر