۱۴۰۲ مهر ۳۰, یکشنبه

ضرورتِ تغییر نام افغانستان به خراسان

همه دیدیم که مودی نخست‌وزیر هند در گروه بیست از نشانی «بهارات» شرکت کرد و روی میز مودی بهارات به جای هند نوشته شده بود. نام هند یا هندوستان چرا به بهارات تغییر کرد؟ اگرچه هند نیز نام کهنی است و معمولا این کشور پهناور در جهان بنام هند شناخته می‌شده است.

اما دولت هند به این نظر است‌که هند یا هندوستان نامی نیست‌که خود مردم هند به کشور خود بگویند، زیرا مردم هند به کشور خود بهارات می‌گویند و بهارات نام کهن‌تر و با پیشینه‌تر از هند است. ریشه‌ی واژه‌ی هند از سند می‌آید که بیش‌تر ایرانیان باستان سرزمین هند را هند و هندوستان می‌گفته‌اند و در جهان نیز به هند معروف شده است. واژه‌ی بهارات نگه‌دارنده معنا می‌دهد که ریشه در کتاب معروف «مهابهاراتا» دارد و بهارات نام جای نیز بوده است.

نظر دولت هند این است‌که نام اصلی، قدیمی و مردمی این کشور بهارات است نه هند. زیرا مردم، کشور خود را بنام بهارات می‌شناسند و هند بیش‌تر نام دیگران است‌که این کشور را به آن نام یاد می‌کرده‌اند و مهم‌تر از همه «هندیا» بیش‌تر نام استعماری است‌که توسط انگلیس‌ها در جهان رواج یافته و گاهی نیز انگلیس‌ها از هند بنام هند شرقی یاد کرده‌اند، زیرا هند غربی به بومیان آمریکا گفته‌اند.

کریستف کلمب وقتی به آمریکا رسید، فکر کرد به هند رفته است و مردمان بومی آمریکا را هندی نامید. غربیان از آن بعد بومیان آمریکایی را هندیان غربی و کشور هند را هند شرقی گفتند. دولت هند این تعبیر غربی را تعبیر استعماری و کنایه می‌داند. بنابراین دولت هند نام بهارات را نام اصیل، باپیشینه، خودی و مردمی می‌داند و از این نام استفاده می‌کند. استفاده از نام بهارات توسط دولت به این معنا است‌که نام هند رسما به بهارات تغییر یافته است.

اما پرسش این است نام استعماری و جعلی افغانستان چرا تغییر نمی‌کند و چرا حکومت‌های افغانستان این نام جعلی را پوستین پدر خود دانسته و نسبت به حفظ آن عصبیت نشان می‌دهند و حتا روشن‌گری در باره‌ی این نام را اهانت می‌دانند و می‌گویند کسی در باره‌ی معنای کلمه‌ی افغان سخن نگویند و ننویسند.

حکومت، انسان و جامعه‌ای عاقل و اهل مدارا نسبت به هیچ چیزی عصبیت ندارند و در باره‌ی هرچه گفت وگو، انتقاد و روشن‌گری می‌کنند. عصبیت در باره‌ی چیزی نشان‌دهنده‌ی جهالت و بدویت فکری است. بیاییم بدون کدام عصبیت بنگریم و توجه کنیم که افغان چه معنا دارد و افغانستان از چه وقتی نام سرزمین خراسان شده است و چه کسی این نام را بر سرزمین خراسان گذاشته است. اوغان اصل تلفظ واژه افغان است و صورت قدیم‌تر آن اوگان است. افغان معرب اوغان است.

قومی در منطقه بنام پشتون، پشتانه و پتان وجود دارد که جای اصلی و نخست این قوم در کوه‌های سلیمان بوده است. این محل فعلا در مرز بهارات (هند) و پاکستان است، اما در گذشته متعلق به بهارات بوده است. قوم پشتون از سده ده هجری به بعد به طرف خراسان حرکت کردند و دست به فتوحاتی زدند و تا این‌که در دوره‌ی احمدشاه درانی یکی از سرداران نادر افشار خراسان را تصرف کردند و از آن به بعد خانواده‌های پشتون بر خراسان سلطنت کرده‌اند و تا ام‌روز این سلطنت‌های خانوادگی به شیوه‌های متفاوتی بنام جمهوریت و امارت و... ادامه دارد و هیچ‌وقتی این خانواده‌های پشتون نخواسته‌اند دولت ملی بر اساس اصول مدرن دولت‌داری که دموکراسی و انتخابات باشد، شکل بگیرد. همیشه سلطه و تصرف را در حکومت‌داری اصل دانسته‌اند.

قوم پشتون در پاکستان بنام پشتون، در هند بنام پتان و در افغانستان بنام اوغان و پشتون یاد می‌شود. پشتون‌های افغانستان نیز از خود بنام پشتانه و پشتون یاد می‌کنند، اما تاجیک‌ها، هزاره‌ها و اوزبیک‌ها به آن‌ها اوغان می‌گویند. مردم عام پشتون از اوغان گفتن ناراحت می‌شوند، به‌نوعی اوغان گفتن را اهانت به خود می‌دانند. اما از پشتون گفتن ناراحت نمی‌شوند. بر این اساس معلوم می‌شود که اوغان یا افغان نام دیگری این قوم است، یعنی اقوام دیگر قوم پشتون را بنام افغان یا اوغان یاد می‌کرده‌اند و در واقع اوغان ضد نام قوم پشتون بوده است.

ضد نام بیش‌تر نام کنایی و نام دیگری است‌که دیگران یک قوم را به آن نام یاد می‌کنند و آن نام را بر آن قوم برچسپ می‌زنند. اما در اثر تکرار و معروف شدن آن قوم بنام ضد نام‌شان، با ضد نام خود هم‌ذات‌پنداری می‌کنند و با آن ضد نام احساس خودی پیدا می‌کنند. اگر متون را بررسی کنیم در متون پشتون و فرهنگ و ادبیات قوم پشتون از این قوم بنام پشتون یاد شده است. جمعه خان پژوهش‌گر پشتون پاکستانی می‌گوید نام اصلی قوم ما پشتون است و افغان را دیگران و سیاست‌مداران پشتون افغانستان بر ما برچسپ زده‌اند.

حقیقت همین است افغان بیش‌تر در متون و فرهنگ غیر پشتون آمده است. در متون فارسی مانند تاریخ بلعمی و... از قوم پشتون بنام افغان یاد شده است و معمولا از واژه‌ی افغان با چند برچسپ و نسبت بد یاد شده است. در بخش محلقات شاه‌نامه در داستان کک کهزاد ارجاع داده شود که چه برچسپی به افغان زده شده است. در دوره‌ای‌که انگلیس‌ها هند را تصرف و مستعمره کردند و خانواده‌های سلطنتی قوم پشتون در خراسان دست‌نشانده‌ی انگلیس‌ها بودند به قوم پشتون بنابر رواجی که افغان و افاغنه در متون ایرانی داشت، از این برچسپ استفاده کردند و تا این‌که به جغرافیای زیر سلطه‌ی امیر عبدالرحمان به وِیژه به جغرافیای زیر سلطه‌ی امیر حبیب‌الله پسر عبدالرحمان افغانستان گفتند و محمود طرزی این نام را در دوره‌ی امیر امان‌الله خودی کرد و تلاش کرد جامعه‌ی پشتون و کل مردم خراسان یعنی تاجیک‌ها، اوزبیک‌ها و هزاره‌ها با این نام هم‌ذات‌پنداری کنند و این نام را خودی کنند، اما پس از صد سال مردم تاجیک، هزاره، اوزبیک و... نتوانستند با برچسپ افغان هم‌ذات‌پنداری کنند، حتا قوم پشتون درکل با این نام هم‌ذات‌پنداری نکرده‌اند و خود را پشتون می‌گویند. از برچسپ افغان سیاست‌مداران پشتون استفاده می‌کنند و می‌خواهند این نام را بر قوم پشتون و اقوام دیگر تعمیم بدهند، زیرا این نام استعماری مورد حمایت انگلیس و... است.

محمود طرزی در سراج الاخبار می‌نویسد که اقوام دیگری در افغانستان زندگی می‌کنند که افغان نیستند اما به آن‌ها نیز می‌توان افغان گفت. بنابراین محمود طرزی زبان افغانی، پول افغانی و... را اختراع می‌کند و امان‌الله نیز تحت تاثیر نازیسم قومی طرزی قرار می‌گیرد و می‌گوید به من امیر، سلطان و شاه نگویید به من «تولواک» بگویید. تولواک واژه‌ی پشتو است و اختیاردار کل معنا می‌دهد. حبیبی امان‌الله را عضو جنبش مشروطیت می‌داند، اما این عضو جنبش مشروطیت این گونه شیفته‌ی مطلق‌نگری می‌شود. جنبش مشروطیت از برساخته‌های حبیبی است.

افغان و افغانستان نام‌های استعماری و برچسپی بر قوم پشتون و بر جغرافیای خراسان است و از روزی‌که این نام استعماری بر جغرافیای خراسان گذاشته شده است، این جغرافیا به جغرافیای نحس، جغرافیای خشم، جغرافیای تعصب و جغرافیای جهالت و بدویت تبدیل شده است و هیچ‌گاهی مردم این جغرافیا آب خوش ننوشیده‌اند و هر کجای رفته‌اند از این نام جز شرمندگی و سرافگندگی نصیب شان نشده است. عصبیت نسبت به هیچ‌چیزی درست نیست، عقلانی این است‌که در باره‌ی هرچه بتوان اندیشید، فکر کرد، از آن انتقاد و در باره‌ی آن گفت وگو کرد.

بیش‌تر از صد سال می‌شود این نام استعماری و این برچسپ بر جغرافیای با نام و نشان خراسان که از نظر فرهنگی و ظرفیت‌های بشری، نگین افتخار منطقه و جهان بود، گذاشته شده است و با این نام‌گذاری، جغرافیای همایونی و با سعادت خراسان تبدیل به جغرافیای نحس و نامیمون افغانستان شده است. می‌بینیم ام‌روز کشوری بزرگ مانند هند با این همه شهرت خوب در جهان می‌خواهد نامی را که برچسپ استعمار بر آن خورده است، کنار بگذارد و از نام بهارات برای نام کشور هند استفاده کند، درحالی‌که نام هند نیز با فرهنگ و تاریخ این کشور نام بی‌گانه و نا آشنا نیست، اما مردم و دولت هند می‌گویند بر این نام برچسپ استعمار خورده است، نمی‌خواهیم با برچسپ استعمار شناخته شویم.

افغانستان نیز نام استعماری بر خراسان است‌که توسط انگلیس‌ها این نام بر خراسان برچسپ زده شد تا هویت فرهنگی و بشری خراسان را بزدایند. بنابراین درست این است مانند کشور هند، ترکیه و سایر کشورها عقلانی فکر کنیم و اشتباه‌های خود را رفع کنیم تا به وحدت اجتماعی، فرهنگی و ملی برسیم. یکی از رفع اشتباه‌ها برگشتاندن نام اصلی این جغرافیا به این سرزمین «خراسان» است. به‌تر است مردم برای رفع این اشتباه پیش‌قدم شوند و نام کشور را خراسان و خود را خراسانی بگویند. این اقدام سرانجام بر حکومت‌ها و بر مردم جهان تاثیر می‌گذارد و نام اصلی کشور به کشور برمی‌گردد.