۱۳۹۸ بهمن ۲۵, جمعه

مفهوم فلسفی نقد

ظریف مهجور گرامی چند روز پیش در باره‌ی نقد پرسید و باهم درباره‌ی چیستی نقد سخن گفتیم. به ادامه‌ی آن سخنان عرض کنم که در جامعه‌ی ما مفاهیم مدرن چندان تعریف نشده‌است. نقد نیز یکی از مفاهیم مدرن است‌که از فلسفه‌ی غرب می‌آید. اگرچه نخستین‌بار ارسطو در کتاب پویتکه اساس نقادی ادبی را مطرح و اجرا کرد. به نظر ارسطو نقادی فقط نقد به معنای عیب‌گیری نیست، بلکه برخورد جهان معرفتی منتقد با جهان معرفتی اثر است. اما نقد به معنای مدرن، مفهوم پسا رنسانسی و از دوره‌ی روشنگری است.
متاسفانه در ادبیات ما حتا اصطلاح نقد به‌عنوان یک مفهوم مدرن تعریف نشده‌است. اگر به نقادی در ادبیات ایران توجه کنیم این خلای مفهومیِ چیستی نقد نسبتا رفع شده است. حسن‌لی، مهدی‌زرقانی و... دیگران به مفهوم نقد، تعریف و چیستی نقد پرداخته‌اند.
آنچه را که می‌خواهم در باره‌ی نقد طرح کنم این است‌که نقد را یکی از رشته‌های ادبیات بدانیم یا یکی از رشته‌های فلسفه؟ اساسا مفهوم نقد یک مفهوم فلسفی است. بنابراین نقادی مفهوم فلسفی است. نقد و نقادی را می‌توانیم به نقادی فلسفی کانت ارتباط بدهیم و فراتر از ارتباط نقد به فلسفه‌ی نقادی کانت، نقد را می‌توانیم درکل به فلسفه تعمیم بدهیم؛ چرا؟ برای این‌که اساس فلسفه پرسش و نقادی است؛ حتا نقادی در باره‌ی عقل و خود نقد.
این‌که می‌گوییم "نقد ادبی"؛ در واقع نقد را -که یک مفهوم فلسفی است- با آوردن "ادبی" محدود و کاربردی‌تر می‌کنیم. یعنی ما از نقد که یک مفهوم فلسفی است، در شناخت ادبیات استفاده می‌کنیم. در اینجا نقد کارکرد بینارشته‌ای پیدا می‌کند. زیرا منتقد ادبی در ضمن شناخت جریان‌های فلسفی نیازمند شناخت قاعده و قواعد ساختاری، زبانی و ادبی متن نیز است.
منتقد با عقلانیت و خرد فلسفی با متن برخورد می‌کند که در نتیجه‌ی این برخورد، زایش معرفتی‌ای بین جهان معرفتی منتقد و جهان معرفتی متن رخ می‌دهد. منتقد در نقد از متن کشف معنا نمی‌کند، بلکه در نقد متن به تولید معنا می‌پردازد.
به تعبیر رابرت یاس افق‌های معرفتی خواننده/منتقد و متن/نویسنده در نقادی متن به‌هم می‌رسند. این به‌هم رسیدن افق‌های معرفتی موجب طرح انتظارات می‌شود. انتظارات همان تولید معنایی است‌که در نتیجه‌ی افق معرفتی منتقد و متن در یک شرایط تاریخی ارایه می‌شود.
به هر صورت، عرضم این است‌که از فلسفه و نظریه‌های معاصر فلسفی به سوی نظریه‌پردازی ادبی و نقد ادبی باید بیاییم. اما در بستر فرهنگی‌ای‌که فلسفه اساس نیافته‌باشد، نقد ادبی چندان جان نمی‌گیرد، فقط می‌تواند نام "نقد ادبی" وجود داشته‌باشد. اگر زیاده‌روی نکنم حتا در نبود شکل‌گیری بستر خرد و مفاهیم فلسفی، ادبیات معنادار و جدی نیز نمی‌تواند شکل بگیرد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر