۱۳۹۷ مهر ۱۴, شنبه

چرا در انتخابات از بانوان حمایت باید کرد؟

زنان در جامعه، اهمیت و نقش‌های بشری و اجتماعی خود را دارند که فقط با حضور زنان این اهمیت و نقش‌ها در جامعه، قابل تحقق است. اگر زنان در جامعه‌ای، حضور نداشته‌باشند؛ آن جامعه، دچار خلا و فقدان اهمیت و نقش‌های بشری و اجتماعی زنان می‌شود.
با حضور مردان نمی‌توان، این خلای بشری و اجتماعی را رفع کرد، حتا اگر قرار باشد که شانه بالا بیندازیم و بگوییم زنان را در سیاست، اقتصاد، فرهنگ و حضور در جامعه، چیکار؛ ما مردان استیم، کفایت می‌کند؛ با این طرز فکر و رفتار مشکلات جامعه را بیشتر می‌کنیم. بنابراین تا زنان به‌صورت گسترده در سیاست، تولیدات اقتصادی، امور فرهنگی و... حضور و اشتراک نداشته‌باشند، جامعه‌ی ما دچار بحران و مشکلات مناسبات بشری خواهد بود؛ این بحران و مشکلات مناسبات بشری با حضور مردان و روشنفکرنمایی‌های مردانه، رفع‌شدنی نیست.
پس بهتر است، از حضور زنان در جامعه، حمایت کنیم. انتخابات پارلمانی، یکی از امکان‌ها و فرصت‌هایی حمایت از حضور زنان در چرخه‌ی زندگی اجتماعی، فرهنگی و سیاسی است‌. با حمایت از حضور زنان، جلو جامعه‌ی کاملا مردانه، فاقد جنبه‌های بشری و تهی از مناسبات پویا در عرصه‌های اجتماعی را می‌گیریم و زمینه‌ساز یک جامعه‌ی متعادل از حضور انسانی زن و مرد شویم که موجب ایجاد فرصت‌های برابر اجتماعی، سیاسی و فرهنگی بین زن و مرد در جامعه، می‌شود.
موقعی‌که از زنان در انتخابات حمایت می‌کنیم، در واقع چند کار مهم را برای جامعه انجام داده‌ایم: نخست این‌که با حضور زنان از جامعه‌ی مردسالار و پدرسالار عبور می‌کنیم و وارد جامعه‌ای می‌شویم که از نظر مناسبات اجتماعی و سیاسی ساختار مدرن دارد. دوم، زنان از نظر کمیت و مناسبات بشری بخش بزرگ و مهم جامعه استند، اما همیشه حق بشری آنها در هر عرصه، از طرف ما مردان تلف شده‌است؛ با حمایت از زنان، حق زنان به زنان برمی‌گردد، این بخش مهم و بزرگ جامعه، فعال می‌شود که این فعالیت، به‌صورت جدی بر جامعه تاثیر مثبت می‌گذارد. سوم، ما با حمایت از زنان در واقع از کودکان چه پسر و چه دختر نیز حمایت می‌کنیم، زیرا هر قدر زنان در عرصه‌ی سیاسی، اجتماعی و فرصت‌های شهروندی دسترسی داشته‌باشند به همان اندازه برای کودکان به‌خصوص برای دختران فرصت‌های مناسب زندگی مهیا می‌شود.
پس حمایت ما از زنان به معنای حمایت از ایجاد فرصت‌های بشری برای جامعه است، نه حمایت از فردی خاص. بنابه این ملاحظه‌های بشری، بهتر است از زنان حمایت صورت بگیرد؛ زیرا حضور زنان موجب شکل‌گیری جامعه‌ای می‌شود که در آن جامعه، مناسبات بشری از هر نگاه، توسعه‌یافته خواهد بود.
فکر کنید جامعه‌ای داشته‌باشیم که کاملا مردانه باشد! آن جامعه، کدام جامعه و چگونه جامعه‌ای خواهد بود؟ ما چنین جامعه‌های مردانه را به گونه‌های متفاوت تجربه کرده‌ایم و در چنین جامعه‌هایی زیسته‌ایم. کامل‌ترین جامعه‌ی مردانه را شاید از یاد نبرده‌باشید و ممکن هنوز آن جامعه را در ذهن تان مجسم بتوانید. آن جامعه‌ی کاملِ مردانه و نره‌محور، امارت اسلامی طالبان بود.
حتا فکر کردن به یک جامعه‌ی طالبانی در روزگار معاصر دشوار است، چه برسد که در چنین جامعه‌ای زندگی کنیم. اگر دقت کنیم، عمده‌ترین مشکل جامعه‌ی طالبانی، مشخص است؛ حذف حضور زنان از جامعه بود. زنان فقط اعتبار ماشین بچه‌زایی و ماشین سکس برای مردان را داشت. کارکردی بیش از این نداشتند. کار شان این بود که بچه بزانید و برای سکس در اختیار مردی بنام شوهر باشند. زن حق تحصیل، حق کار و حتا حق انتخاب همسر را نداشت؛ هر مرد می‌توانست همزمان چند همسر داشته‌باشد.
ما نتیجه‌ی چنین جامعه‌ای استیم. هنوز فکر اجتماعی و زیرساخت مناسبات اجتماعی جامعه‌ی ما استوار بر رویکردِ فکری طالبانی است. من، که این متن را می‌نویسم، در بسا موارد نسبت به زنان، طالبانی فکر و عمل می‌کنم. درست است‌که ظاهرا خود را روشنفکر و حامی حقوق زنان نشان می‌دهم اما دربرخوردم با زنانی که از نظر خانوادگی و... متعلق به من است، ممکن چنان باشم که هر مرد دیگر جامعه‌ی ما با زنان برخورد می‌کنند. مهم در برخورد و شیوه‌ی فکرم با زنان، برایم منفعت مردانه‌ام است؛ جایی‌که می‌بینم توصیف از زن به نفع من است، زن را توصیف می‌کنم، زیرا قصد سو استفاده از زن را دارم، اما جایی‌که می‌بینم به نفع‌ام نیست، می‌گویم زن چه و گپش چه... یک مثال ساده، اگر خواهرانم بخواهند که برادر، ما خواهرت استیم، حاجی اسماعیل پدر ما هم بود، به ما از جایداد پدر، حق بده. دروغ نمی‌گویم پاسخم به خواهرم این خواهد بود که تو اگر واقعا دختر حاجی اسماعیل می‌بودی و به عزت و آبروی پدرت توجه می‌داشتی، احترام برادر را می‌فهمیدی، همین گپ بود که گفتی. شوهر کردی، برو از شوهرت بگیر. شرم نمی‌کنی، برادرت را آرام نمی‌گذاری، خواهری همین گونه است... . اما موقع ازدواج خواهرانم، من باید بالا بنشینم، بی‌آنکه خواهرم در خطبه‌ی عقدش حاضر باشد؛ زیرا حضور او به حیثیت مردانه‌ی من و سایر مردان خانواده‌ی ما و خانواده‌ی شوهرش برمی‌خورد، بی‌عزتی به همه‌ی ما است. من به نمایندگی از خواهرم او را با مردی معامله می‌کنم؛ درحالی‌که ممکن او این مرد را هیچ ندیده‌است؛ این مرد را بعد از معامله‌ی من در نخستین‌شب، کنار بسترش می‌بیند که از او تمتع جنسی دارد. من در مجلس مردان نشسته‌ام افتخار می‌کنم که خواهرم را به عزت، خانه‌ی بختش فرستادم.
بنابراین قرار نیست، حتا با حضور مردان روشنفکر در جامعه، حقوق زنان و جایگاه زنان در جامعه، تثبیت شود؛ فقط حقوق و جایگاه زنان در جامعه با حضور خود زنان و با قرارگرفتن زنان در موقعیت‌های مهم سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی می‌تواند تثبیت شود و محرومیت تاریخی، فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی زنان رفع شود؛ در غیر آن هرگونه روشنفکرنمایی مردان نسبت به حقوق و جایگاه زنان معنا که ندارد، حتا باعث می‌شود تا حضور زنان در جامعه به تعویق بیفتد.
در روز زن و در سایر مناسباتی‌که به زنان ارتباط می‌گیرد تا به زنان اجازه داده شود که زنان خود شان سخن بگویند و خود شان به رفع معضل و مشکل شان بپردازند، چندتا مرد می‌آیند و می‌گویند زن خواهر است، زن مادر است، زن دختر است، زن همسر است و... ما از حقوق زنان دفاع می‌کنیم. این سخنان، حمایت از حقوق زن نه، بلکه برای در حاشیه نگه‌داشتن زنان صورت می‌گیرد. فکر کنید، من خواهرم را نمی‌گذارم که در جامعه، حضور بیابد اما ادعای من این است که من نماینده‌ی خواهر خود استم؛ این نمایندگی معنایش این است که می‌خواهم محرومیت تاریخی خواهرم را تمدید کنم.
عرض این است‌که جامعه، بی‌حضور زن نمی‌تواند جامعه‌ی مدرن، متمدن، توسعه‌یافته و آزاد باشد. بنابراین اگر بخواهیم وارد یک جامعه‌ی متمدن و توسعه‌یافته از هر نگاه، به‌خصوص ازنظر مناسبات بشری شویم، باید از زنان حمایت صورت بگیرد تا زنان بتوانند در جایگاه‌های مهم تصمیم‌گیری اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی قرار بگیرند؛ با قرار گرفتن زنان در چنین جایگاه‌هایی می‌توان امیدوار به تحقق حقوق، نقش و حضور زنان در جامعه بود؛ تا چنین فرصتی ایجاد نشود، از حسن نظر و لطف مردان درباره‌ی زنان، زندگی زنان تغییر نمی‌کند؛ جامعه همچنان مردانه می‌ماند.
اگر واقعا می‌خواهیم جامعه از نظر مناسبات بشری تغییر کند و زنان در جامعه، نقش و حضور پیدا کنند، باید عملا برای حضور زنان در جامعه، زمینه‌سازی صورت بگیرد. انتخابات پارلمانی، می‌تواند از جمله‌ی فرصت‌های مهم برای تحقق حضور زنان در جامعه باشد. درصورتی‌که طرفدار حضور زنان در جامعه استیم، پس بهتر است، این فرصت را از دست ندهیم، از زنان حمایت کنیم تا تعداد بیشتر نماینده‌های زن وارد پارلمان شوند؛ وارد شدن بیشتر نماینده‌های زن در پارلمان، می‌تواند بر مناسبات دیگر سیاسی در حکومت و جامعه، تاثیر بگذارد که موجب حضور زنان در سایر نهادهای حکومتی و اجتماعی شود. مهم‌تر از همه، در چنین فرصت‌هایی، زنان باید از زنان حمایت کنند؛ با حمایت زنان از زنان، مناسبات اجتماعی و سیاسی تغییر می‌کند؛ زنان بیشتر می‌توانند وارد عرصه‌های اجتماعی و سیاسی شوند. پس بهتر این است‌که زنان برای تغییر وضعیت، بیشتر فعال شوند؛ به‌خصوص در انتخابات، زیرا فعالیت شان با برنده‌شدن زنان می‌تواند نتیجه بدهد و تاثیرگذار تمام شود.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر