۱۳۹۷ فروردین ۷, سه‌شنبه

عجم و مجوس؛ دشنام و ضدنام ما (ضد هویت)

می‌گویند جشن نوروز، مهرگان، چهارشنبه‌سوری فرهنگِ عجم و مجوسان است؛ یعنی فرهنگ عرب نیست، در این هیچ شکی نیست. اما مساله این است که عجم و مجوس چه معنا دارد؟ این نام‌ها بر کیها چرا برچسپ زده شده است؟ موقعی‌که ما می‌گوییم این فرهنگ‌ها عجمی و مجوسی است؛ این عجم و مجوس کیست؟ عجم در عربی گنگ، بی‌زبان و کُند زبان معنا دارد. معنای مجوس چندان مشخص نیست، احتمالا صورت معرب مُغ، مغان و ماد باشد که نام گروه قومی و طبقه روحانی در ایران باستان بوده است؛ در برداشت فرهنگی عرب، مجوس آتش‌پرست تعبیر می‌شود. 
     این ضدنام‌ها و دشنام‌ها از طرف عرب بر ما برچسپ زده شده است؛ عجم و مجوس ما استیم اما نام ما نبوده است، بلکه ضدنام ما است که از جانب دیگری (عرب) بر ما برچسپ زده شده است. متاسفانه ما این ضدنام‌های خویش را بی‌آنکه بدانیم به نوعی پذیرفته‌ایم حالا به‌خود و به‌کرادارهای فرهنگی خود عجمی و مجوسی خطاب می‌کنیم. بی‌زبان در تعبیر مردم روستای ما حیوان و خر معنا می‌دهد که می‌گویند بر این بی‌زبان (بر این الاغ) کم ستم کنید. اگر به کسی گفته شود خر. سرانجام طرف قبول کند که او خر است. برخورد عرب با ما همین‌گونه است؛ به ما دشنام و ضدنام عجمی و مجوسی داده‌است، به‌نوعی تعدادی ما این ضدنام را پذیرفته‌ایم.
     درحالی‌که جایگاه زبان و ادبیات و فرهنگ ما در جهان مشخص است؛ زبان و ادبیات ما همیشه یکی از زبان و ادبیات‌های فعال و تاثیرگذار در جهان بوده است که اکنون یکی از چهار زبان وادبیات کلاسیک جهان است. اما به‌تلقی و تعبیر عرب ما شدیم گنگ، ما شدیم مجوس و...؛ جالب‌تر این است، از وقتی‌که مسلمان شدیم، عرب این ضدنام‌ و دشنام‌ها را بر ما برچسپ زد. پیش از مسلمانی، نه این حرف‌ها بود و نه عرب در جایگاهی بود که بر ما چنین برچسپ‌های ضدنام بزند؛ برخلاف خودشان حسرت فرهنگ منطقه ما را می‌خورد اما بعدها با استفاده از فرهنگ منطقه در حکومتداری و زندگی شهری، به‌نوعی فرهنگ ما را خودی کردند و به‌ما برچسپ ضدنام زدند؛ متاسفانه تعدادی ما پذیرفتیم که ما عجم و مجوس ایم و این ضدنام‌ها را به‌گونه‌های متفاوت تکرار کردیم... . 
     نام ما ایرانی، خراسانی، تاجیکستانی، افغانستانی و... است نه عجم و نه مجوس؛ جشن نوروز، مهرگان، چهارشنبه‌سوری و... فرهنگ ما است. کسانی‌که خود را مجوس و عجم می‌دانند، خود و کردارهای شان را نفرین شده می‌دانند به خود شان ارتباط می‌گیرد، به‌ما، به‌نام ما و به‌فرهنگ ما ارتباط نمی‌گیرند. اینها که خود را نجس و بی‌زبان می‌دانند می‌خواهند انتحار کنند، کثرت‌گرایی فرهنگی را نپذیرند و... تا عرب شوند؛ عرب اینها را عرب قبول نمی‌کند؛ در فرهنگ، برداشت و باور عرب اینها درهر صورتی عجم و مجوس استند. 
     ما نمی‌خواهیم عرب باشیم، به عرب و فرهنگ عرب احترام داریم؛ این ضدنام و دشنام‌هایی‌که عرب بر ما برچسپ زده است، این ضدنام و دشنام‌ها را نمی‌پذیریم، ما عجم و مجوس نیستیم؛ ما ایرانی، خراسانی، افغانستانی و تاجیکستانی استیم. کسانی را که عرب گفته است، خر استید، آنها قبول کرده خر استند، خر باشند؛ خربودن هم برای بسیاری‌ها نام کمی نیست! خر به تعبیر سعدی در جایگاه خود خیلی عزیز است: مسکین خر اگرچه بی‌تمیز است/ چون بار همی‌برد عزیز است. 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر