پرسش این است استاد مزاری چه میخواست و میراثبرهای استاد مزاری چه کردند؟ خواست و هدف استاد مزاری مشخص است:
۱- تثبیت هویت
قومی هزاره و یکپارچهگی هزاره. اما خلیلی، محقق، مدبر، دانش و... هزاره را به
چندین پارچه تقسیم کردند، هر کدام با این پارچهها در پی معامله برای گرفتن چوکی و
پول از پشتونیزم برآمدند، معاملهباشی و مستخدم پشتونیزم شدند و حتا از رفتن کوچی
به سرزمین مردم هزاره سوء استفاده کردند. اگر یکی از اینها با رفتن کوچی مخالفت
کرد، چند دیگر پول گرفت و با رفتن کوچی موافقت کرد.
جنبش تبسم و جنبش روشناییکه جنبشهای مردمی بودند، سران این جنبشها از حضور گستردهی مردم هزاره سوء استفاده کردند. ناجی و... در همکاری با اتمر و محب اعضای جنبش روشنایی را قربانی حملهی از قبل سازماندهی شده کرد، بعد وارد شورای امنیت شد و به محب گفت از چند تاجیکیکه به شما نوکری میکند، من به شما خوبتر از آنها نوکری میکنم و یک نوکر بیدرد سر و کممدعا میباشم. زیرا قرار بود محب کاندیدای ریاستجمهوری شود و ناجی معاون اول.
۲- مزاری برای
عدالت سراسری در افغانستان مبارزه میکرد و میگفت ستم قومی و ستم ملی باید پایان یابد.
هدف از ستم قومی و ملی همان بود که طاهر بدخشی مطرح کرده بود. حکومت قومی در گام
نخست بر اقوام غیر پشتون ستم میکند و این ستم منجر به ستم ملی میشود، زیرا سرانجام
ستم همه را درگیر میکند و همه را دربر میگیرد.
اما میراثبرهای مزاری
از این هدف و آرمان مزاری حمایت نکردند؛ هر کدام مستخدم حکومت ستمگر قومی و ابزار
و وسیلهای برای ستم قومی و ملی شدند. با استخدام توسط حکومت قومی فاشیسم از سویی،
ستم ملی را تقویت کردند و از سوی دیگر ستم قومی را در بین قوم خود، در بین هزاره
شروع کردند.
دانش با استخدام دو درجن مشاور در معاونت دوم، توسط مشاورانش شروع به تخریب خلیلی و منتقدان خود کرد. سرانجام سران هزاره به صورت فعال در پی تخریب یکدیگر و در پی آزار افراد یکدیگر در بین قوم هزاره پرداختند. این تخریب در واقع ستم قومی از طرف حکومت قومی نه، از طرف مستخدمان هزاره مانند دانش، محقق و... علیهِ هزاره بود.
۳- استاد مزاری
حکومتداری فدرال میخواست، تاکید میکرد معضل ملی در حکومتداری فدرال قابل رفع
است و مشارکت ملی در حکومتداری فدرال میتواند صورت گیرد. در این باره مصاحبه و
سخنرانیهای استاد مزاری وجود دارد.
اما میراثبرهای مزاری
با این هدف مزاری چه کردند؟ میراثبرهای مزاری از خلیلی تا دانش و تا کسانیکه در
جلسههای خصوصی به مزاری دُشنام میدادند و میگفتند مزاری یک مذهبی و... بود. در
بزرگداشتهای مزاری از آسترالیا تا اروپا شرکت میکردند و برای تبارز احساسات
مردم هزاره اشک تمساح میریختاندند، پول مردم را میگرفتند. میراثبرهای مستقیم
مزاری (خلیلی، محقق، دانش و...) و میراثبرهای نسل دوم مزاری از طرح فدرال حمایت
نکردند.
محقق حرمسرادار باوصفیکه بارها توسط غنی رانده شد، باربار برای توقع پولی ناچیز و چوکی تعارفی به پای غنی افتاد و مستخدم حکومت قومی و متمرکز غنی شد. ناجی و محقق مشاوریت فرمایشی محب و غنی را در آخرین مرحله (که همه میدانست غنی حکومت را به قوم خود تحویل میدهد) برای خود فرصت دانستند و مستخدم غنی و محب شدند.
مزاری رهبر مظلومان تاریخ است. او از مظلومیت مردم برای جایگاه و منفعت شخصی خود سوء استفاده نمیکرد، زیرا میخواست از مردم مظلوم، مظلومیتزدایی کند. اما میراثبرهای مزاری از مظلومیت مردم هزاره سوء استفاده کردند و با استفاده از مظلومیت مردم هزاره برای منفعت شخصی خود با حکومت قومی و فاشیسم معامله کردند. پولی ناچیز و چوکیهای تعارفی از فاشیسم برای مظلومماندن و مظلومنگهداشتن مردم هزاره گرفتند و فاشیسم و حکومت قومی را قویتر کردند تا اینکه غنی استخدامشدههای تاجیک، هزاره و اوزبیک خود را توسط قوم خود از افغانستان بیرون کرد و حکومت را به قوم خود تحویل داد.
در قدرتبخشی حکومت قومی و فاشیسم تنها سران خودفروختهی مردم هزاره مقصر نیستند، سران خودفروختهی تاجیک و اوزبیک نیز مقصر اند. اما بیشتر از همه سران تاجیک مانند مارشال فهیم، صالح، عطا و... مقصر اند. همه پول و چوکیهای تعارفی از فاشیسم گرفتند و به قوم خود خیانت کردند.
مردم تاجیک، هزاره و اوزبیک اکثریت قاطع و بالای هفتاد در صد مردم افغانستان را تشکیل میدهد، اما همیشه قربانی سران منفعتپرست و معاملهگر خود میشوند.
قوم پشتون چند صد سال پیش خراسان (افغانستان) را تصرف و اشغال کرده است. بنابراین افغانستان را سرزمین اشغالشده، تصرفشده و غنیمت خود میداند و میخواهد بر متصرفات خود تسلط داشته باشد. این سلطه در صورتی ممکن استکه باربار بر سرزمین تاجیک، هزاره و اوزبیک لشکرکشی کند، بر جان و وقار مردم تاجیک، هزاره و اوزبیک تجاوز کند و در سرزمین مردم تاجیک، هزاره و اوزبیک از پشتون پاکستان و... ناقل جابهجا کند، تا اینکه تاجیک، هزاره و اوزبیک در پشتون مسخ شود.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر