۱۴۰۱ فروردین ۷, یکشنبه

طالبان، عصبیت، عقده و خشونت

طا‌لبان تغییری نکرده‌اند، اما برای تندروی و افراطیت عمل‌گراتر شده‌اند و می‌خواهند با هرچه، حتا با سرنوشت اجتماعی زنان و دختران افغانستان با کشورهای خارجی معامله کنند. اما این معامله برای این است‌که به‌رسمیت شناخته شوند و فرصت‌سازی کنند، سپس قصد خود را آشکار می‌کنند. می‌گفتند ممنوعیتی در آموزش و کار زنان ایجاد نمی‌کنند. اما آموزش و کار زنان را ممنوع کردند. برنامه‌هایی را که بیست سال پیش اجرایی کرده بودند، در پی تحقق و اجرای آن برنامه‌ها استند.

سلطه‌ی طالبان در افغانستان به نفع هیچ قومی نیست. این‌که اکثریت مقامات آن‌ها از قوم پشتون استند، اما حضور آن‌ها به نفع قوم پشتون تمام نمی‌شود. چند نر/نارینه‌ی پشتون در قدرت باشد یا نباشد به توسعه‌ی اجتماعی و فرهنگی مردم پشتون تاثیری ندارد، حتا ساختار اجتماعی و فرهنگی مردم پشتون را از وضعیت کنونی نیز به عقب برمی‌گرداند.

ساختار اجتماعی مردم پشتون و درکل مردم افغانستان نیاز به تغییر، تحول و توسعه دارد. اما در جامعه‌ای‌که زنان آموزش نبینند و کار نداشته باشند، امکان ندارد آن جامعه، آزادی، مدارا، توسعه و شکوفایی اجتماعی، فرهنگی و اخلاقی را تجربه کند. تغییر، تحول، توسعه و شکوفایی ساختار اجتماعی و فرهنگی جامعه‌های مدرن و معاصر جهان، ارتباطی مستقیم به حضور پر رنگ بشری زنان دارد.

جامعه‌ای بی‌حضور زنان را در ذهن‌تان تصور کنید که چگونه جامعه‌ای می‌تواند باشد؟ جامعه‌ای‌که از مردان وحشیِ عصبی، عقده‌ای و حقیر تشکیل شده است. زیرا در نبود حضور زنان در جامعه، شکاف‌های اجتماعی، فرهنگی و اخلاقی بیش‌تر می‌شود که در نتیجه به عصبیت، عقده و حقارت بیش‌تر مردان می‌انجامد. انسان (زن و مرد) در حضور و مشارکت اجتماعی و فرهنگی باهم به واقعیت معنادار و شکوفایی اخلاقی، اجتماعی و فرهنگی بشری خود دست می‌یابد.

طالبان با ممنوعیت آموزش و کار زنان نشان دادند که راه آن‌ها از مردم افغانستان و مردم جهان جدا است. طالبان زنان، آموزش مدرن، حاکمیت سیاسی، حقوق شهروندی و حق حیات مردم را به گروگان گرفته‌اند. حضور زنان را از جامعه حذف کردند. آموزش علمی و معیاری را ممنوع کردند و نهادهای آموزشی دوره‌ی مکتب و دانش‌گاه را به مدرسه‌های دیوبندی تبدیل کردند. بدون انتخابات و آرای مردم با زور در پی سلطه استند و حاکمیت و مشروعیت سیاسی را به رسمیت نمی‌شناسند. به حقوق اجتماعی، فرهنگی، شهروندی و مذهبی افراد احترام ندارند و افراد را بدون محکمه می‌کشند.

در این صورت، هیچ امیدی برای هم‌زیستی و مشارکت زیر سلطه‌ی طالبان نمی‌تواند وجود داشته باشد. بنابراین آن‌چه حتما رخ می‌دهد جنگ، ناآرامی، گرسنگی، فقر، عصبیت و عقده‌ی گسترده در کشور است.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر