۱۴۰۰ مرداد ۶, چهارشنبه

روش شناخت علمی و وضع قاعده

در روش شناخت یا وضع قاعده برای شناخت دو دیدگاه بزرگ فلسفی-علمی داریم: اثبات‌گرایی و ابطال‌گرایی.

اثبات‌گرایی به مشاهده و تجربه در روش شناخت علمی اهمیت می‌دهد. بنابراین مشاهده‌محور و استقرایی است.

ابطال‌گرایی نظریه‌محور و عقل‌گرا است. نظریه تدوین می‌کند و از فرضیه برای آزمون نظریه استفاده می‌کند که ببیند نظریه برای تبیین واقعیت قابل تعمیم است یا نیست. در صورتی‌که نظریه قابل تعمیم نبود، باطل می‌شود.

آزمایش نظریه در ابطال‌گرایی به اساس فرضیه صورت می‌گیرد. مثلا من می‌گویم اجزای واژه‌های دو جزیی یا چند جزیی را می‌توان با نیم‌فاصله نوشت. این فرضیه را به کار می‌برم، بیش‌تر از نود در صد کارآیی دارد. بنابراین فرضیه آزمون‌پذیر است. این آزمون‌پذیری فرضیه، نظریه‌ی نیم‌فاصله‌نویسی را تایید می‌کند.

«نظریه بیان منسجم و نظام‌یافته‌ی مبتنی بر عقل و منطق است‌که برای تبیین واقعیت ارایه می‌شود.» بنابراین از نظر ابطال‌گرایی پوپر در کتاب منطق اکتشافات علمی، نظریه اساس دانستنی‌های علمی معتبر است و دانستنی‌های علمی نظریه‌محور است.

ابطال‌گرایی از روش قیاسی استفاده می‌کند. کلیت عقلی را به عنوان نظریه‌ی علمی طراحی می‌کند، بعد این کلیت عقلی را به اساس فرضیه‌سازی برای بررسی و تببین واقعیت بر موضوع قابل بحث، تعمیم می‌دهد. در صورتی‌که فرضیه قابل تعمیم بود، قاعده‌ی علمی تعمیم‌پذیر به دست می‌آید. مثلا می‌گوییم: «انسان‌ها دارای دو جنس استند.» اما مواردی در بین انسان‌ها دیده می‌‌شوند که جنس زن یا مرد ندارند. در این‌جا تعمیم‌پذیری «انسان‌ها دارای دو جنس استند.» نقض نشده است. زیرا حداکثر انسان‌ها دارای دو جنس استند. فقط «استثنایی» دیده و شناخته شده است. استثنا موردی است و در وضعیت خود قابل درک و قابل احترام است.

بنابراین در روش قیاسی یک مورد را نمی‌توان به عنوان نمونه‌ی اثباتی علیه‌ِ قاعده اقامه کرد و گفت قاعده کار نمی‌دهد. مثلا من می‌گویم همه‌ی واژه‌های ساخته و آمیخته را می‌توان با رعایت نیم‌فاصله نوشت، زیرا رعایت نیم‌فاصله در نگارش آن‌ها برای یک‌سان‌نگاری قابل تعمیم است و جنبه‌ی آموزشی نیز دارد. تاکید بر "همه" تعمیم‌پذیری قاعده در حداکثر است. حداکثر از پنجاه جمع یک آغاز می‌شود تا نود و نه در صد می‌تواند برسد.

اکثر واژه‌های ساخته: راست‌گرا، چپ‌گرا، دل‌گیر، هم‌درد، هم‌راز، هم‌نشین، گل‌زار و... و واژه‌های آمیخته: چشم‌داشت، گل‌گشت، حقیقت‌جویان، وزارت‌خانه‌ها، حکومت‌داری، قانون‌گذاران، شب‌زنده‌داران و... با رعایت قاعده‌ی نیم‌فاصله نوشته می‌شوند و نیم‌فاصله به عنوان قاعده‌ی قیاسی قابل تعمیم است.

این‌که می‌گویم واژه‌ی ساخته و آمیخته، به این معنا است‌که از نظر واقعیت دستوری در این زمان واژه‌ی ساخته و آمیخته باشد نه این‌که واژه‌ای را ریشه‌شناسی کنیم و بگوییم این واژه ریشه‌ی دو جزیی دارد. مثلا واژه‌ی «کنیز» را ریشه‌شناسی کنیم و بگوییم در زبان‌ پهلوی «کن» زن معنا می‌دهد. «یز» پسوند است‌که بیان‌گر زن جوان خدمت‌گار است. این گونه قضاوت درست نیست. چرا؟ برای این‌که ما دیگر نه «کن» را داریم و نه پسوند «یز» را داریم. بنابراین واژه‌ی کنیز در روزگار کنونی زبان فارسی، واژه‌ی ساده است. همین‌طور واژه‌های ریسمان، آسمان و مهمان نیز در روزگار کنونی زبان فارسی واژه‌های ساده استند. زیرا آس، ریس و مه فقط در صورت کنونی خود (آسمان، ریسمان و مهمان) وجود دارند. تنوع کاربردی و پیوندی خود را در زبان فارسی از دست داده‌اند.

واژه‌های ساخته و آمیخته در روزگار کنونی واژه‌های استند که اجزای آن‌ها به تنهایی و به صورت پیوندی با واژه‌های دیگر کاربرد دارند: هم‌اتاق، هم‌منزل، دانش‌سرای و... «هم» با واژه‌های متفاوتی رابطه‌ی پیوندی دارد و وجود فیزیکی آن به صورت مستقل در زبان فارسی قابل درک است. «دانش» و «سرای» نیز به تنهایی و در پیوند با واژه‌های دیگر به کار می‌روند.

تعدادی از دوستان از جمله جناب غلام‌نبی ساقی از قاعده‌ی تعمیم‌پذیر نیم‌فاصله‌نویسی استفاده می‌کنند، بعد دست به ریسمان و آسمان می‌زنند، به من شعر می‌سرایند و می‌گویند قاعده در ریسمان کار نمی‌دهد. توقع از کاربرد صد در صدی فرضیه‌ها و قاعده‌ها در علم، توقع غیر علمی است. فرضیه‌ها و قاعده‌های علمی کاربرد حداکثری دارند. معنای حداکثر، صد در صد نیست. در فعالیت علمی کنایه نزنیم و شعر نسراییم. درست نیست.

من به عنوان یک ابطال‌گرا در فعالیت علمی، طرف‌دار آزمون و خطا استم. در آغاز طرف‌دار پیوست‌نویسی در بین اجزای واژه‌های ساخته و آمیخته بودم. به اساس آزمون و خطا متوجه شدم، کارآیی نیم‌فاصله‌نویسی در یک‌سان‌سازی نگارش واژه‌های ساخته و آمیخته به مراتب بیش‌تر از پیوست‌نویسی است. بنابراین قاعده‌ی نیم‌فاصله‌نویسی را به اساس آزمون و خطا ارایه کردم.