۱۴۰۰ اسفند ۲۵, چهارشنبه

پشتونیزم، بیگانه‌گی و دیگری

فروریزی جریان طالبان از درون آغاز شده است. طالبان پشتون طالبان اوزبیک را از موقف‌های نظامی برکنار و به‌عنوان نظربند به کابل فراخوانده‌اند.

مرحله‌ی نخست، تسلط طالبان با شعار اسلامیت بر افغانستان بود. مرحله‌ی دوم، تسلط طالبان پشتون با هدف قومی بر طالبان غیرپشتون است.

بدترین بی‌اعتمادی و فروریزی یک جریان بی‌اعتمادی و فروریزی درونی است. طالبان پشتون اعتمادسازی و وحدت ملی را به رسمیت نمی‌شناسند، زیرا آن‌چه برای آن‌ها اهمیت دارد زور و سلطه است. طوری‌که افغانستان را با زور و خشونت تصرف و سلطه‌ی خود را تامین کردند، می‌خواهند با زور و خشونت بر گروه‌های طالب غیر پشتون خود نیز تسلط پیدا کنند.

از وقتی سران قوم پشتون از کوه‌های سلیمان خروج کردند و خراسان (افغانستان) را تصرف کردند، موضع شان در قبال اقوام غیر پشتون تامین سلطه‌ی قوم پشتون و اطاعت بی‌چون وچرای اقوام غیر پشتون بوده است.

این‌که نظام سیاسی در افغانستان به ثبات نمی‌رسد و مردم افغانستان ملت نمی‌شود، همین روی‌کرد اشتباه و غلط سلطه‌ی قوم مهاجم بر اقوام بومی است.

درست این است زور، خشونت و سلطه کنار گذاشته شود، معیارهای مدرن برای ملت‌شدن و هم‌زیستی اجتماعی و سیاسی روی‌کار بیاید. متاسفانه سران قوم پشتون از کمونست، تکنوکرات، لیبرال تا اخوانی روی‌کرد یگانه دارند: زور، خشونت و سلطه.

اگرچه زور و خشونت برای تصرف سرزمین دیگران نتیجه می‌دهد، اما برای هم‌زیستی سیاسی و اجتماعی در درازمدت نتیجه نمی‌دهد. بنابراین جریان قومی طالبان پشتون مانند سایر جریان‌های قومی پشتون دچار بن‌بست در حکومت‌داری می‌شوند و دور باطل جنگ داخلی تکرار خواهد شد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر