۱۴۰۰ اسفند ۲۷, جمعه

اندیشه‌ی مردمی، خیامی و طبیعت‌گرایی در شعرهای مسعود کریمی

از چندی به این سو در انستاگرام شعرهای مسعود کریمی را می‌خوانم. آن‌چه مرا وا می‌دارد شعرهای کریمی را بخوانم حس بشری در شعرها از چند جنبه است:

جنبه‌ی نخست، اندیشه‌ی مردمی در شعرها است. منظورم از اندیشه‌ی مردمی همان بدیهیات و پیش‌فرض‌های زیبایی‌شناسانه و ذوق‌شناسانه‌ی جمعی و مردمی زبان فارسی است. مانند این شعرها: «این اسپ چموش سال‌ها زین کم داشت/ مردانگی و مروت و دین کم داشت/ دنیای دروغ و حیله و جنگ و ستیز/ نامرد زمانه‌ای چو پوتین کم داشت».

شاعر در این شعر بنابه ذوق و زیبایی‌شناسی مردمی به تجاوز پوتین بر اکراین اشاره کرده است.

غزل‌های کریمی نیز با چشم‌انداز ذوق و زیبایی‌شناسی جمعی و مردمی ارایه می‌شود. چند غزلی که من از شاعر خواندم جنبه‌ی تغزل در غزل‌ها نسبت به جنبه‌ی اجتماعی برجسته‌تر است. طوری‌که اشاره شد جنبه‌ی تغزلی غزل‌ها به اساس بدیهیات ذوقی جمعی ارایه شده است: «نیمه‌شب آمد خیالش نیمه‌جانم کرد و رفت/ پاره‌ابری سرگران در آسمانم کرد و رفت/...».

در همه‌ی شعرهای شاعر گونه‌ای از اندیشه‌ی خیامی قابل احساس است. به این معنا که ژرف‌ساخت اندیشه‌ی شعرها استوار بر این است: همه‌چه درگذر است، زندگی همین یک لحظه است، این یک لحظه را غنیمت باید شمرد و قدر زندگی را دانست.

طبیعت‌گرایی نیز در شعرها قابل احساس است. منظور از طبیعت‌گرایی احساس زیبایی‌شناسانه و نوستالژیک نسبت به طبیعت است. شاعر طبیعت را رازآلود می‌بیند و با شب، روز، کوه و... احساس هم‌ذات‌پنداری می‌کند: «شب بهت سکوت بسته‌ی پنجره‌هاست/ شب هق‌هق نرم سینه‌ی زنجره‌هاست/ صد قصه‌ی نانوشته دارد هر شب/ شب بغض فرونشسته در حنجره‌هاست».

مسعود کریمی غیر از رباعی، دوبیتی و غزل، شعرهای کوتاه در ژانر شعر سپید نیز دارد. به نظر من شعرهای کوتاه سپید شاعر ویژگی‌های خاصی دارند. این ویژگی‌ها جنبه‌ی اجتماعی و نکته‌تصویر استند. هر شعر کوتاه به گونه‌ای به وضعیت اجتماعی و روی‌دادی در تاریخ سیاسی و اجتماعی ایران معاصر گره می‌خورد.

اما وضعیت اجتماعی و روی‌داد سرراست بیان نمی‌شود، بسیار ظریفانه و نکته‌سنجانه بیان می‌شود. در ضمنی‌که شعر نکته یا بزن‌گاه اجتماعی دارد، تصویری نیز است. یعنی نکته و بزن‌گاه اجتماعی شعر در یک کلیت تصویری ارایه می‌شود. این‌که نکته و بزن‌گاه اجتماعی در شعر اهمیت پیدا می‌کند در ارایه تصویری آن نکته است‌که به تعبیر استاد کدکنی گره‌خوردگی عاطفی (نکته‌تصویر) در زبان فشرده و آهنگین بیان می‌شود:

«.../ این روزها/ خبر پشت خبر/ ای‌کاش مرگ می‌گذاشت/ کمر راست کنیم/ کوه که نیستیم». «کدام تجمع/ کدام اغتشاش/ مگر چند نفر بودیم/ که جدامان کردند/ شاید عاشقی هم.../ چه جرم سنگینی است/ لب‌خند مخملی».

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر