کتاب شعر پایداری و... به شعر فارسی و مشخصا به شعر معاصر پارسی
افغانستان از چشمانداز مقاومت وارد میشود. مقاومت و پایداری مبنا قرار میگیرد.
بعد به اساس این مبنا آثار شعری و کارنامهی شاعرانی به بررسی گرفته میشود.
نخست معرفی از شعر پایداری ارایه میشود. در بخش دوم چشماندازی
گشوده میشود به شعر پایداری در جهان. شاعرانی از جهان به عنوان شاعران پایداریسرا
معرفی میشوند. در بخش دوم به شعر پایداری در آثار حماسی ادبیات پارسی پرداخته میشود.
از از بخش چهارم به بعد شعر پایداری در شعر معاصر افغانستان به بررسی گرفته میشود.
شعر پایداری در شعر معاصر افغانستان شامل جنبش مشروطیت، دههی
استقلال، دورهی نادرشاه، دههی دموکراسی، کودتای ثور تا فروپاشی نظام و شعر پایداری
در زندان میشود. در بخش دهم که بخش پایانی کتاب است، به سرکوب شاعران پایداریسرا
در نظامهای سیاسی معاصر افغانستان اختصاص یافته است.
رویکرد پرداخت به شعر پایداری، رویکرد تاریخ ادبیاتنویسی
(تاریخ شعر) است. نویسنده تاریخ شعر پایداری را به خصوص در شعر معاصر پارسی افغانستان
بررسی کرده است. در مرحلهی نخست رویکرد نظامهای سیاسی را در قبال شعر پایداری
و شاعران پایداریسرا نشان داده است. در مرحلهی دوم موضع شعر پایداری در برابر
قدرت به بررسی گرفته شده است.
درکل میتوان گفت نویسنده شعر پایداری را به عنوان گفتمانی در
قبال گفتمان قدرت مطرح میکند؛ یعنی اینکه شاعران پایداریسرا با سرایش شعر همچون
کنش هنری در پی دادخواهی استند و در برابر قدرتهای استبدادی و سرکوبگر (مذهبی،
ایدیولوژیک، فاشیستی و...) موضع مخالف دارند.
نویسنده در پی ارایهی موضع سیاسی شعر در قبال تاریخ سیاسی و قدرت
سیاسی است. به این اساس میتوان شعر را از نظر موضعگیری سیاسی دو گونه دانست: شعر
همسو با نظامهای سیاسی مستبد و سرکوبگر و شعر مخالف با نظامهای سیاسی مستبد و
سرکوبگر. شعریکه علیهِ نظامهای سیاسی مستبد و سرکوبگر موضع دارد؛ این شعر، شعر
پایداری است.
خواست نویسنده از شاعران این استکه شاعران در برابر نظامهای
سیاسی مستبد موضع شاعرانه داشته باشند و با سرایش شعرهای مقاومتگرایانه از جریان
کلان دادخواهی حمایت کنند. اگر شاعران چوناین موضعی نداشته باشند، به نوعی شعر و
شاعر همکاسهی استبداد میشود. میتوان استدلالهایی را مطرح کرد، اینکه شعر میتواند
رویکرد پایداری و مقاومت به تعبیر سیاسی نداشته باشد، اما از نظر جنبههای هنری
و هستیشناسانه شعر خوبی باشد. قصد من معرفی کتاب است، این استدلال را باز نمیکنم.
مهم این استکه از چه چشماندازی وارد موضوعی میشویم. از چشماندازیکه
استاد پرتو نادری وارد موضوع شده است، مشخص استکه منظور و تعبیر او شعر پایداری
است. بنابراین کتاب "شعر پایداری و چگونهگی آن در افغانستان" در نوع و
رویکرد خود کتاب متشخصی استکه به صورت گسترده به موضوع مورد بحث خود پرداخته
است. حداقل در افغانستان چوناین کاری در بارهی شعر پایداری بیپیشینه است.
پیش از این کتاب نوشتههایی بنام "مقدمهای بر ادبیات مقاومت
افغانستان" از لطیف پدرام نشر شده است. اما این نوشتهها چندان ربطی به شعر
مقاومت ندارند و به صورت مشخص بحث شعر مقاومت را در افغانستان باز نکردهاند. این
نوشتهها را حتا نمیتوان پیشینهای برای بررسی شعر مقاومت در افغانستان دانست.
اگر قرار باشد این کتاب را در بستر تاریخی و فرهنگی آن با کتابهای
دیگریکه در این سالها در بارهی شعر معاصر در افغانستان نوشته شدهاند به بررسی
بگیریم، این کتاب در نوعیت خود، جایگاه خاصی میتواند داشته باشد.
منظورم از کتابهاییکه این سالها چاپ شدهاند، اینها استند:
ادبیات معاصر دری از قویم، پیشینهی تجدد، پیدایش و بالندگی شعر نو در افغانستان
از اسحاق فایز، طلایهداران تجدد شعر دری در افغانستان از علیشیر رستگار، گام بیتوقف
شعر معاصر پارسی دری از خالده فروغ، شعر معاصر دری از خراسانی، چشمانداز شعر
امروز افغانستان از قنبرعلی تابش و تاثیر نظامهای سیاسی و اجتماعی افغانستان بر
ادبیات دری از حسن فضایلی.
از جمع این کتابها تاثیر نظامهای سیاسی و اجتماعی افغانستان بر
ادبیات دری، طلایهداران تجدد شعر دری در افغانستان، پیشینهی تجدد، پیدایش و
بالندگی شعر نو در افغانستان و شعر معاصر دری دارای رویکرد استند. اگرچه شعر
معاصر دری خراسانی بیشتر خلاصهای از جریانهای شعری معاصر فارسی علی حسینپور
چافی است. زیرا نویسنده رهیافتها را از این کتاب گرفته و بعد آن رهیافتها را
نسبتا در شعر معاصر افغانستان به کار بسته است.
کتاب شعر پایداری و چگونهگی آن در افغانستان از استاد پرتو نادری
در جمع این کتابهای با رویکرد، یکی از کتابهای با رویکرد و شاخص است و به
عنوان یک منبع در تاریخ شعر معاصر افغانستان قابل اعتنا است و در حافظهی تاریخ
مطالعه و بررسی شعر معاصر افغانستان باقی میماند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر