صلح
بهتر از جنگ است، اما چگونه صلحی؟ گاهی منظور یک طرف از صلح تسلیمشدن است. بنابراین
صلحی بهتر از جنگ استکه واقعیت و خواست طرفهای نزاع درک شود و به صلحی توافق شود
که منفعت جمعی در آن باشد.
افغانستان
به چنین صلحی نیاز دارد. این صلح با تغییر حکومتداری به دست میآید. منظور از تغییر
حکومتداری این استکه حکومتداری غیرمتمرکز و فدرال شود. در غیر آن اگر زیر نام
صلح معامله بین چند قومندان، مجاهد و طالب صورت گیرد، نتیجهای به دست نمیآید؛
نزاعهای همیشگی قومی تکرار میشود.
در این
روزها بگومگوها در بارهی صلح بین طالبان و جبههی مقاومت ملی بلند شده است.
اگرچه هنوز مشخص نیست، گفت وگوها در چه سطحی بین طالبان و جبههی مقاومت ملی صورت
گرفته یا میگیرد، اما گفته میشود با پادرمیانی حکومت ایران قرار است گفت وگوهایی
بین دو طرف صورت گیرد.
پیش از
این جبههی مقاومت ملی گفته بود طالبان محل زندگی فارسیزبانها را ترک کند، حافظ
صلح سازمان ملل در کابل جابهجا شود و طرفها برای چگونگی تشکیل حکومت و انتخابات
گفت وگو کنند.
به
نظرم این خواست جبههی مقاومت ملی دقیقترین خواست طبق منافع مردم افغانستان است.
اما هدف طالبان از مذاکره، گفت وگو و صلح، تسلیمشدن و بیعت است. بنابراین با طرح
مذاکره و... میخواهند جبههی مقاومت ملی را مصروف کنند تا از تبدیل جبهه به جریان
مقاومت عمومی و ملی در سطح کشور، جلوگیری صورت گیرد. زیرا با آغاز مذاکره و گفت
وگو این تصور میتواند ایجاد شود که جبهه آمادهی مذاکره با طالبان شد.
در این
صورت جبههی ملی مقاومت چه باید کند؟ جبهه نباید با طرح مذاکره از طرف طالبان
اغفال شود و با این اغفالشدن جایگاه جبهه زیر سوال برود. جبهه با حفظ جایگاه و
اهداف استراتیژیک خود از مذاکره استقبال کند. اما با خواست واضح و آشکار مذاکره
کند و خواست خود را با مردم شریک کند. از هر گونه مذاکرهی پنهانی که امکان توجیهی
معامله در پی داشته باشد، دوری کند. زیرا در آن صورت از جایگاه جبهه کاسته میشود.
طالبان نیز ممکن از مذاکره با جبهه این هدف را داشته باشد که جایگاه جبهه را زیر
سوال ببرند و وانمود کنند که جبهه در پی معامله با طالبان است.
جنگ برای رسیدن
به هدف است، اگر این هدف با مذاکره فراهم شود، بهتر این است جنگ نشود. اما توانایی
جنگی و زور طرفهای نزاع استکه امکان مذاکره را فراهم میسازد و طرفهای نزاع تن
به مذاکره میدهند.
بنابراین
فعلا برای جبههی مقاومت ملی مهم این است در پی تدارکات نظامی و جایگاه نظامیاش
باشد تا بتواند در عرصهی ملی و بینالمللی به عنوان حریف و گزینهی قدرت در برابر
طالبان شناخته شود.
حقیقت این است تا هنوز مردم و جامعهی جهانی به جبههی مقاومت ملی آنچنانکه لازم است، باورمند نشدهاند. بنابراین جبههی مقاومت ملی باید در پی تثبیت خود باشد، پیش از موقع برای مذاکره و... اغفال نشود.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر