اشرف
غنی در حکومت خود مردم اوزبیک را به دقت زیر نظر داشت، اما تلاشش این بود تاجیک و
اوزبیک را درگیر کند. بنابراین برای گرفتاری قیصاری یک فرماندهی تاجیک را فرستاد.
برای گرفتاری علیپور نیز یک فرماندهی تاجیک را فرستاد. اینکه چرا فرماندهان تاجیک
را میفرستاد، مدیریتشده و مشخص بود که درگیری و دشمنی بین تاجیک و اوزبیک و تاجیک
و هزاره ایجاد کند.
جالب
است طالبان پشتون نیز مانند غنی مردم اوزبیک را زیر نظر گرفتهاند. زیرنظرگیری
مردم اوزبیک برای گسترش حکومت قومی در افغانستان جنبهی استراتیژیک دارد. زیرا
مردم اوزبیک در سمت شمال، قلمروی مشخص دارد و قومی نسبتا منسجم و یکدست است.
بنابراین احتمال اینکه حکومت قومی از طرف مردم اوزبیک دچار چالش شود، وجود دارد.
سران
حکومت قومی، قدرت چالشبرانگیز مردم اوزبیک را در برابر حکومت قومی خود درک میکنند.
از داکتر نجیب تا کرزی، غنی و فعلا طالبان قوم پشتون موضعی مشترک در برابر مردم
اوزبیک دارند. حتا برخوردهای این سران قوم پشتون با سران قوم اوزبیک هممانند و
مشابه است. غنی برای گرفتاری قیصاری از جلسه استفاده کرد. طالبان پشتون نیز برای
گرفتاری مخدوم عالم از ترفند غنی استفاده کردند، مخدوم عالم را به جلسه
فراخواندند، گرفتار کردند.
بنابراین
نتیجه این است، درگیریهای قومی همچنان ادامه پیدا میکند. طوریکه غنی میخواست
از حضور افراد اقوام تاجیک، اوزبیک و هزاره در حکومت و دولت جلوگیری کند، طالبان
پشتون نیز میخواهند طالبان تاجیک، اوزبیک و هزاره را از امارت شان حذف کنند.
صرف نظر از اینکه جمهوریت باشد یا امارت مقصد کلی همان تصفیه اقوام دیگر است و برتری جویی یک قوم خاص بر دیگر اقوام.
پاسخحذف