کتاب «خوانش متن» پنجمین
کتاب است که از یعقوب یسنا نشر می شود. یعقوب یسنا با نوشتن متداوم در یک دهه،
توجه همگان را به خود به عنوان یک نویسنده و نظریه پرداز جدی جلب کرده است. دو
کتاب یسنا، پژوهش است در باره شاهنامه، اوستا و اساطیر.
با نشر کتاب «اهریمن»، تصور بر این بود که یعقوب
یسنا یک اسطوره شناس است و فقط در همین عرصه، دریافت های معرفتی اش خواهد بود، که
رسانه ها هم از ایشان به عنوان اسطوره شناس نام می گرفتند. با نشر کتاب «دانایی
های ممکن متن»، یعقوب یسنا با بلندپروازی خاص، وارد معرفت غیر از اسطوره شناسی نیز
شد که این معرفت؛ نظریه پردازی پساساختارگرایانه در حوزه زبان، متن، نقد و تاویل
متن بود. دانایی های ممکن متن، نظریه پردازی خلاق درباره متن بود که جایگاه یعقوب
یسنا را فراتر از پژوهشگر به عنوان نظریه پرداز نیز مشخص کرد.
یسنا شعر و داستان کوتاه هم نوشته است که
شعرهایش بنام «من و معشوق و ماقبل تاریخ» نشر شده شده است. چند داستان کوتاه نیز
از ایشان خوانده ام از وبلاک «گیلگمیش» که وبلاک یسنا است. کارهای پژوهشی و نظریه
پردازی یسنا، باعث شده که همه به او به عنوان یک منتقد و پژوهشگر ببینند تا یک
شاعر و داستان نویس؛ درحالی که شعرها و داستان هایش شاخصه و اهمیت ادبی خودش را
دارد.
خوانش متن، در شش قسمت تدوین
شده است که قسمت نخست درباره هستی شناسی نقد و درباره هستی شناسی نمونه های نقد
عملی که در کتاب ارایه شده؛ می باشد. این قسمت در واقعیت امر از نظر معرفتی نزدیک
به آرای است که در دانایی های ممکن متن مطرح شده است؛ و با همان آرا به هستی شناسی
شعر معاصر و سنتی، و به هستی شناسی رمان و شعر، درکل به متن ادبی پرداخته است.
پنج قسمت دیگر، شامل نمونه
های از نقد عملی است که نویسنده، از متن به گفته خودش «خوانش» ارایه کرده است.
قسمت دوم، خوانش از شعر است. در این قسمت، از هفده متن شعری یا از هفده کار ادبی
شاعران، خوانش ارایه شده که این شاعران شامل شاعران ایرانی و افغانستانی می شود.
با آنکه در این قسمت، اکثرن شعرهای معاصر، خوانده شده است؛ از سه متن کلاسیک فارسی
نیز خوانش ارایه شده که شاهنامه فردوسی، نی نامه مثنوی و رباعی های خیام است.
خوانش از متن کلاسیک با چشم انداز معاصر و با تاویل معاصر ارایه شده که این خوانش
ها خیلی قابل تامل است؛ زیرا نویسنده هم در خوانش از شاهنامه، هم از رباعی های
خیام و هم از نی نامه، ادعای معرفتی خاص دارد که قبل از این خوانش ها چنین ادعای
معرفتی درباره این متن های کلاسیک فارسی وجود نداشته است، به خصوص درباره نی نامه
مثنوی.
قسمت سوم به احساس عاشقانه
در شعر عاشقانه شرق باستان پرداخته و خوانش از شعرهای عاشقانه شرق باستان ارایه
شده که بخشی از این شعرها توسط ازراپاوند جمع آوری شده و توسط عباس صفاری ترجمه
شده، بخشی دیگر این شعرها جمع آوری و ترجمه عباس صفاری است از شعر عاشقانه
سانسکریت. خوانش این قسمت در واقع، چشم انداز گشوده به سوی عشق در تصور انسان سه
هزار سال پیش از امروز.
قسمت چهارم نمونه های نقد
عملی یا به گفته یسنا «خوانش» از داستان است که از هفت داستان معاصر افغانستانی و
ایرانی خوانش ارایه شده است که این خوانش ها با نگاه پساساختارگرایانه و
پسامدرنیستی از متن داستانی است.
قسمت پنجم به خوانش از فیلم
و تاریخ به عنوان متن پرداخته است، که این گونه خوانش می تواند انقلابی به نظر
برسد زیرا نویسنده با چنین خوانشی، مرز بین متن ادبی و فیلم و تاریخ را شکستانده
است و به تاریخ و فیلم نیز نگاه و معرفت متنی داشته است. در این قسمت از کار دو
شخصیت معاصر، تاریخ نویس و دایرکتر، ثریا بها و صحرا کریمی، خوانش ارایه شده است.
قسمت ششم از زندگی و خویشتن
همچون متن خوانش ارایه کرده است؛ در این خوانش نویسنده نقبی زده است از زندگی به
متن و از متن به زندگی. خویشتن را همچون متن در نظرگرفته است که از نشانه ها ساخته
شده است اما این نشانه ها گاهی مدلول و دال دارد و گاهی از دال و مدلول تهی اند.
این کتاب، شاید نخستین کتابی
است که از متن فارسی جدای از جغرافیای سیاسی خوانش ارایه کرده است؛ مهم این که در
این کتاب از شعر و متن زنان نیز خوانش ارایه شده است، آنهم با چشم انداز معرفتی
خاص و کثرت گرایانه؛ که چنین کاری در نقد ادبی ما نمونه نداشته است.
خوانش های یعقوب یسنا از متن، نقدهای سرراست و مستقیم
نیست؛ خوانش های یسنا از متن، خاص خودش است که خود این خوانش ها نیز اهمیت و جنبه
متنی دارند و جدای از متن های نقد شده و خوانش شده، می تواند به عنوان متن
خودبسنده و مستقل نیز خوانده شود؛ این ویژگی خوانش، امکانی می شود که خوانش ها در
ضمن ارایه معرفت از متن، نیز به عنوان معرفت، ماندگار شوند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر