فصلنامهی گفتمان تساهل و مدارا: سهم افغانستان از«روز جهانی تساهل
و رواداری» چیست؟
یعقوب یسنا: از آنجاییکه بحث در بارهی مفهوم، درک و
رفتاری استکه از نظر فرهنگی ما دچار فقدان آن ایم؛ بنابراین میخواهم صادقانه
وارد این بحث شوم. سادهترین معنای رواداری این استکه آسانگیری و مدارا در بارهی
عقاید دیگری داشتهباشیم و بتوانیم عقاید و رفتار کسانی را تحمل کنیم که با ما همعقیده
نیستند؛ بلکه میخواهند طبق عقاید خود رفتار کنند. در بسا موارد عقاید و رفتار
فرهنگی و مذهبی آنها متفاوت از عقاید و رفتار فرهنگی و مذهبی ما است.
سادهترین و نخستین پیام مدارا به ما این است با کسانیکه
از نظر عقاید و رفتار فرهنگی و مذهبی تفاوت داریم، بتوانیم زندگی باهمی و مسالمتآمیز
داشتهباشیم و به تفاوتهای فرهنگی و رفتار مذهبی یکدیگر مان احترام بگذاریم؛
یعنی حامی جامعهی کثرتگرا از نظر فرهنگی، دینی، مذهبی و... باشیم.
من از نظر مذهبی جزو یکی از اقلیتهای مذهبی استم که این
اقلیت مذهبی متعلق به دین اسلام است اما بارها ناگزیر شدهام و مصلحت ندیدهام که
بگویم متعلق مذهب اسماعیلیه استم. در دانشگاه کابل که دانشجو بودم ناگزیر به پنهانکاری
مذهبی شدم؛ موقعیکه در یکی از دانشگاههای افغانستان استاد دانشگاه شدم در محیط
وظیفهام ناگزیر به پنهانکاری مذهبی شدم. این پنهانکاری را بنابه درک فرهنگیای
که از افراد جامعه داشتم، انجام میدادم؛ زیرا پنهانکاری مذهبی به مصلحت من بود.
تا هنوز که از یک ولایت به ولایت دیگر در افغانستان سفر میکنم در مسیر، نماز را
مانند اهل سنت میخوانم، اگر نماز نخوانم یا طور دیگر نماز بخوانم میدانم مسافران
مرا تحمل نخواهند کرد؛ آسیب خواهم دید. من مذهبی نیستم، علاقه ندارم که از نظر
مذهبی دیده و شناخته شوم. اما افراد حق دارند آزادی عقاید مذهبی و رفتار مذهبی
داشتهباشند.
چندی پیش با یکی از فرهنگیان هندو افغانستانی صحبت داشتم.
ایشان به من گفت که مردم محل در کابل بارها مزاحم مراسم آتشسپاری مردههای آنها
شده است. برای این معضل به دولت مراجعه کردهاند اما دولت نیز چندان توجه نکرده
است. فرخنده را به یاد دارید که مردم در شهر کابل پیش چشم پولیس با سنگ و چوب
کشتند، بعد جسدش را سوختاندند. پولیس آن موقع با کشندههای فرخنده همدلی نشان داد.
در افغانستان بهتر است به رواداری از دو چشمانداز دید؛ از
چشمانداز جامعه و از چشمانداز دولت. جامعهی ما از نظر فرهنگی دچار فقر فرهنگی
رواداری است. اما دولت برای بسترسازی فرهنگی و توسعهی رواداری در جامعه برنامههای
کوتاهمدت، میانمدت و آیندهنگر ندارد.
درست استکه از نظر قانونی، قوانین افغانستان زیاد ناروادار نیست اما دولت برای تطبیق
این قوانین با تعهد عمل نمیکند. دولت فغانستان عضویت چندین کنوانسیون بینلمللی
را دارد که اعلامیههای حقوقی این کنوانسیونها برای توسعه و تقویت رواداری در
قلمرو دولتهای عضو است. اما دولت افغانستان در تطبیق مرام و اهداف اعلامیههای
حقوقی این کنوانسیونها جدی اقدام نمیکند؛ بلکه میخواهد از عضویت در این
کنوانسیونها در عرصهی بینالمللی استفادهی سیاسی کند.
با چشماندازی که مطرح کردم، نمیتوانم از سهمی در
افغانستان سخن بگویم که جامعه یا دولت افغانستان در عرصهی رواداری داشته باشد.
بهتر است از سهمی که دولت و جامعهی افغانستان در رواداری ندارد پرسیده شود. یعنی
باید بپرسیم و توجه کنیم که میزان سهم ما در فرهنگ خشونت و نارواداریِ جهان چقدر و
چند فیصد است.
فصلنامهی گفتمان تساهل و مدارا: علت اساسی فقدان رفتار متساهلانه
و وجود خشونت در جامعه ما چیست؟ از دیدگاه شما آیا مباهات به داشتههای تاریخی، سنت
دینی و ابیات عرفانی در این جغرافیا، میتواند راه نجات «امروز» را رقم بزند و یا
به نسخه دیگری باید متوسل شد؟
یعقوب یسنا: به نظر من نمیتوان دربارهی فقدان رواداری در
یک جامعه به علتهای مشخصی دست گذاشت و گفت این علت باعث فقدان رواداری در جامعه شده
است. زیرا فقدان رواداری در یک جامعه به سایر مناسبات فرهنگی، اجتماعی، فلسفی،
سیاسی، آموزشی و... ارتباط میگیرد. اما اگر به طور کلی از علت فقدان رواداری در
جامعهی افغانستان صحبت شود؛ میتوان عقبماندگی عمومی جامعهی افغانستان را از
توسعهی فرهنگی، آموزشی، اقتصادی و دولتداری در سطحِ بینالمللی مطرح کرد.
بنابه تعریفیکه امروز از توسعه وجود دارد؛ جامعهی ما
توسعهنیافته است. برداشت جامعهشناختی و فرهنگی از توسعه این استکه یک جامعه از
نظر زیرساختها در عرصهی فرصتهای آموزشی، اقتصادی، شغلی، امنیتی، آسایشی، ثبات
نظام سیاسی، کارکرد و خدمات دولتی و سایر مناسبات اجتماعی و فرهنگی رشد متوازن
داشتهباشد. جامعهای که در این عرصهها رشد متوازن داشته است، به توسعهیافتگی
دست یافته است؛ بنابراین در آن جامعه میتوان از رواداری سخن گفت. زیرا روادری
نیازمند بستر و زمینهای توسعهیافته است.
اصولا رواداری را نمیتوان از درون داشتههای تاریخی، سنت
دینی و ادبیات عرفانی بیرون کرد. رواداری یک مقولهی حقوق بشری، فرهنگی و فلسفی
جهان مدرن است. هژده کشور عضو یونسکو بیست سال پیش در مصوبهای، شانزدهم نوامبر را
با این مرام که انسانها در جامعهای فراتر از تعلقات و تفاوتهای فرهنگی، نژادی،
دینی، عقیدتی، مذهبی، قومی و جنسیتی بتوانند باهم زندگی مسالمتآمنیز داشته باشند
«روز جهانی رواداری» نامگذاری کردند. تاکید من این نیستکه پنجصد، هزار یا چند
هزار سال پیش جامعههای بشری به طور مطلق ناروادار بودهاند. منظور من این استکه
مناسبات اجتماعی و سیاسی جامعههای باستان مانند جامعههای امروز گسترده نبود.
مناسبات اجتماعی و فرهنگی جامعههای باستان محدود و مشخص بود؛ زیرا جامعههای
باستان در جغرافیاهای نسبتا مشخص قومی و مذهبی بسته زندگی میکردند که جامعهی چند
فرهنگی و چند مذهبی در چنین جغرافیاهای قومی و مذهبی چندان قابل تصور نبود.
بنابراین آنچهکه در جامعههای معاصر از رواداری مطرح میشود
و انسان معاصر در مناسبات اجتماعی و فرهنگی خود نیاز به درک رواداری دارد؛ در
جامعههای باستان چنین درکی از رواداری نه مطرح بود نه به چنین رواداریی نیاز
اجتماعی و فرهنگی احساس میشد. پشتوانهی نظری، فکری، فلسفی و سیاسیای که مفهوم
رواداری در جهان معاصر دارد؛ چنین پشتوانهی نظری، فکری و فلسفی از رواداری در سنتهای
دینی، عرفانی و حتا در سنتهای فلسفی روزگار باستان وجود ندارد. تاکید به استخراج
رواداری از سنتهای دینی و عرفانی، برخورد ارتجاعی به مفهوم رواداری است.
پشتوانهی نظری سنت دینی مشخص استکه میخواهد تفاوتهای
دینی و فرهنگی را کنار بزند و همه یک دین را بپذیرند؛ حتا جنگ برای قبولاندن یک
دین بر دیگران در تعدادی از ادیان مقدس دانسته شده است. در این صورت چگونه میتوان
مرام سنت دینی و مرام مفهوم مدرن رواداری را باهم جمع کرد.
در ادبیات، شعر و عرفان میتوان اشارههای عاطفی متناقضی را
کشف کرد که میتوانند روادارانه باشد و میتوانند ناروادارانه باشند. در مثنوی
مولانا بیتهایی را میتوان پیدا کرد که روادارانهاند اما بیتهایی را نیز میتوان
یافتکه ناروادارانهاند. اگر بخواهیم در مثنوی دنبال بیتهایی باشیم که زنان در
آن بیتها توهین شدهباشند، بسیار است. در یک غزل حافظ بیتی داریم: «آسایش دو گیتی
تفسیر این دو حرف است/ با دوستان مروت با دشمنان مدارا» اما در این غزل این بیت را
نیز داریم: «در کوی نیکنامی ما را گذر ندادند/ گر تو نمیپسندی تغییر کن قضا را».
مبنای این بیت جبرباوری است.
مدارا در شعر و عرفان یک واژه استکه معنا و مفهوم مشخص
تاریخی خود را دارد. نمیتوان در هر متنی واژهی مدارا را یافت، مدعی شد که مدارا
قبلا در این شعر و متن آمده است. منظور از مدارا و رواداری در جهان امروز یک مقولهی
فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و آموزشی با پشتوانههای نظری و فلسفی معاصر است. مفهومی
که رواداری در مناسبات فرهنگی و اجتماعی جهان معاصر دارد، این مفهوم را در نمیتوان
از سنت دینی، شعر و عرفان استخراج کرد. شعر و عرفان اصلا دارای چارچوب عقلی و
فلسفی نیستکه ما بتوانیم طبق آن چهارچوب تعریف و شناختی از محتوای شعر و عرفان
ارایه کنیم. مولانا میگوید: «پای استدلالیان چوبین بود/ پای چوبین سخت بیتمکین
بود». درحالیکه بحث رواداری در جهان معاصر نتیجهی مباحث عقلی و فلسفی معاصر است.
من نمیگویم که از اشارههای شعری، عرفانی و حتا اشارههای
دینی در تقویت و فهم رواداری استفاده نشود؛ استفاده شود. اما تاکید من این استکه
رواداری پشتوانهی نظری و فلسفی معاصر دارد که باید رواداری بنابه آن پشتوانهی
نظری و فلسفی معاصر به عنوان یک مقولهی اجتماعی و فرهنگی معاصر برای ضرورت زندگی
مسالمتآمیز در جامعه مطرح شود.
به تاکید باید عرض کنم که برای درک، فهم و توسعهی مفهوم
رواداری نیاز به توسعهی زیرساختها و مناسبات مدرن در جامعه داریم. زیرا رواداری
یک مقولهی مدرن است و بنابه نیازمندیهای مناسبات اجتماعی و فرهنگی مدرن بشری
قابل درک و قابل فهم شده است. بنابراین رواج و توسعهی مدارا نیاز به توسعهی
زمینه و بستر مدرن دارد که شامل بسترسازی فرهنگی، آموزشی، فلسفی، اقتصادی، سیاسی،
حقوقی و اجتماعی میشود.
فصلنامهی گفتمان تساهل و مدارا: برای ترویج فرهنگ تساهل و مدارا و
مبارزه با پدیده تندروی، به ویژه تندروی دینی، نهادهای ملی از جمله دولت، رسانهها،
جامعه مدنی، دانشمندان و نهادهای علمی چه کار درخوری انجام داده است؟ آیا کارکرد
این نهادها بسنده و مطلوب بوده است؟ چه کارهایی باید انجام شود؟
یعقوب یسنا: شاید برای رواداری و مدارا کارهای موردی صورت
گرفته باشد. همینکه این مصاحبه در بارهی تساهل و مدارا صورت میگیرد؛ این مصاحبه
نیز کاری برای ترویج فرهنگ مدارا است؛ ارزش و اهمیت دارد. اما برای فهم و رواج
رواداری به توسعهی روشنگری و مدرنیزهشدن زیرساختها و مناسبات فرهنگی و اجتماعی نیاز
داریم.
منظورم از روشنگری این استکه نظام آموزشی ما به اساس اصول
و یافتههای علمی معاصر تهیه و تدوین شود. اصول اکادمیک و پژوهشی در دانشگاهها
جدی گرفته شود. به مفاهیم فلسفی مدرن پرداخته شود. بنابه یافتههای علمی و دیدگاههای
فلسفی مدرن مناسبات فرهنگی، اجتماعی، دینی و مذهبی مورد نقد و بررسی قرار بگیرد تا
بستر و زمینهای برای فهم، درک و رواج رواداری مهیا شود.
متاسفانه برخورد اکثر نهادهای دولتی و مدنی به رواداری
پروژهای بوده است. کشورهای خارجی و نهادهای بینالمللی در این دو دهه برای تقویت
فرهنگ رواداری در افغانستان هزینههایی کردهاند اما از هزینههای بینالمللی برای
تقویت فرهنگ رواداری در افغانستان استفادهی پروژهای شد. امروز حتا از نهادهای
علمی ما مانند دانشگاهها در تبلیغ و ترویج نارواداری و فرهنگ خشونت استفاده میشود.
بنابراین میتوان گفت اگر ارادهی جدیای برای تقویت فرهنگ رواداری در جامعه میداشتیم
امروز دانشگاهها بلندگو برای کسانی نمیشدند که از آن تبلیغ نارواداری و فرهنگ
خشونت کنند. حتا داعش که خشنترین جریان نارواداری در جهان است از دانشگاه کابل برای
تبلیغ خشونت استفاده میکرد. درحالیکه دانشگاهها باید منبع روشنگری، خردورزی،
پژوهش، رفتار روادارانه و کثرتگرایی باشند.
هر اقدام و عملی برای رواداری که از طرف افراد، نهادهای
مدنی و... صورت بگیرد میتواند مهم باشد. اما فراتر از همه باید برای رواداری
ارادهی سیاسی وجود داشتهباشد؛ حزبهای حامی رواداری و دولت طرفدار رواداری داشتهباشیم.
کشورهاییکه امروز رواداری از اصول فرهنگی، سیاسی و اجتماعی آنها است؛ این رواداری
به حمایت سیاسی حزبها و دولتها توسعه و رواج یافته و نهادینه شدهاست.
یکی از اصول رواداری جدایی سیاست از دیانت است. بستر سیاسی
رواداری، نظام سیاسی سکولار است. موقعیکه حزبها و دولت برای دیانت سیاست میکنند؛
چگونه میتوان از رواداری به مفهوم گستردهی آن سخن گفت. رفتار سیاسی دولت باید به
اساس شریعت دین و مذهب خاصی نباشد. دولت باید فراتر از عقاید دینی و مذهبی دین و
مذهب خاصی برای جامعه خدمات ارایه کند. دولتی که دین رسمی دارد و در قانون اساسی
مشخص میسازد که دین رسمی دولت و کشور، فلان دین است؛ چنین حمایت سیاسیای از یک
دین در واقع نقض رواداری است. زیرا فقط یک دین رسمی است و ادیان دیگر غیر رسمی
است.
بنابراین بهتر استکه دولت دین رسمی نداشتهباشد. ادیان و
مذاهب فعالیت فرهنگی و عبادی داشتهباشند. از ادیان و مذاهب استفادهی سیاسی صورت
نگیرد. دولت از آزادی ادیان و مذاهب مساویانه حمایت کند. در این صورت بسترسازی
سیاسی برای فرهنگ رواداری فراهم میشود. به نظر من بسترسازی سیاسی مهمترین اقدام
و عملکرد برای توسعه و تقویت رواداری میتواند در یک جامعه باشد.
فصلنامهی گفتمان تساهل و مدارا: شماری از پژوهشگران ریشههای
خشونت و منازعات درازمدت در افغانستان را در: قرائتهایی از اسلام سیاسی،
استخبارات منطقهای و قرائت جهان گسترانه از شریعت اسلامی می دانند، دیدگاه شما در
این زمینه چیست؟ کدام یک از مولفهها و مفاهیم ذکر شده نقش کلیدی در تولید و گسترش
خشونت و جنگ در جامعه ما را دارد؟
یعقوب یسنا: من جدایی دیانت و سیاست را یکی از اساسیترین
اصول رواداری میدانم. فکر میکنم تا دین سیاسی در یک جامعه وجود داشتهباشد، دولت
از دین سیاسی حمایت کند، حزبها از دین استفادهی سیاسی کنند و سیاست و دیانت در
رفتار سیاسی و حقوقی دولت جدا نباشد؛ در چنین جامعه و دولتی رواداری به مفهوم
معاصر و مدرن آن نمیتواند به صورت گسترده توسعه پیدا کند و در رفتار جامعه،
نهادینه شود.
من در بحث استخبارات منطقهای وارد نیستم اما در بارهی اینکه
خوانش اسلام سیاسی و خوانش جهانگسترانه از شریعت اسلامی موجب خشونت و نارواداری در
جامعه میشود موافق استم. اسلام سیاسی و ترویج جهانگستری شریعت اسلامی در پی
اسلامی کردن دولت و در پی تطبیق شریعت در قلمرو سیاسی-دینی خود است؛ بنابراین کثرتگرایی
فرهنگی، دینی و مذهبی را برنمیتابد.
در قلمرو اسلام سیاسی دولت باید دارای یک دین رسمی
سیاسی-مذهبی باشد و سیاست چیزی فراتر از دیانت و شریعت نباشد. طالبان، القاعده،
داعش و... نمونههای اسلام سیاسی استند. فکر میکنم استخبارات منطقهای نیز اگر
فعال است و در رواج خشونت نقش دارد، از اسلام سیاسی و ترویج جهانگسترانهی شریعت
اسلامی استفاده میکند. یعنی تا حدود دیانت مشخص نشود، از دیانت و مذهب میتواند
استفادهی استخباراتی، نظامی و جنگی برای خشونت صورت بگیرد.
فصلنامهی گفتمان تساهل و مدارا: از دید شما بهترین الگو برای حل
منازعات در افغانستان، چه میتواند باشد؟
یعقوب یسنا: درست استکه منازعات مردمی در افغانستان به
فرهنگ خشونت و نارواداری ارتباط دارد اما درکل بحث منازعات بحث حقوقی است.
بنابراین چگونگی حل منازعات در قوانین و نظام حقوقی افغانستان مشخص شدهاست. من در
این باره نظر مشخصی نمیتوانم داشتهباشم.
فصلنامهی گفتمان تساهل و مدارا: برای بسترسازی فرهنگ رواداری و
مدارا در جامعه و نیز مبارزه با افراط گرایی، جنگ و خشونت چه اقدامی صورت گیرد؟
نسخه بدیل از دید شما در برابر خشونت و تفکر افراطی چیست؟
یعقوب یسنا: در پاسخ به سوالهای قبلی به نوعی به پاسخ این
سوال نیز اشاره شدهاست؛ یعنی خواننده از پاسخ سوالهای پیشین، پاسخ مرا در بارهی
این سوال نیز درک میکند. به هرصورت، آن اشارهها را در پاسخ به این پرسش در اینجا
سرهم و مرتب میکنم.
برای بسترسازی فرهنگ رواداری، ارادهی سیاسی دولتی لازم
داریم. درصورتیکه ارادهی سیاسی دولتی وجود داشتهباشد؛ طبعا نهادهای دولتی و
دانشگاهها بستری برای فرهنگ روادرای میشوند. اگر دولت، مقامات دولتی و نهادهای
دولتی دستی زیر بغل جریانهای افراطی و... داشتهباشند؛ نمیتوان چندان برای
تقویت، توسعه و نهادینهشدن فرهنگ رواداری خوشبین بود.
درست استکه نقش افراد، جامعه و نهادهای مدنی را در تقویت
فرهنگ رواداری نمیتوان نایده گرفت اما برای ترویج رواداری بایستی دولت بستر سیاسی
و فرهنگی را فراهم کند تا جریانهای روشنگر و مدنی بتوانند با دلی پُر و دستی باز
فعالیت کنند. افراد و نهادهای مدنی و فرهنگی میتوانند در ترویج فرهنگ رواداری نقش
داشتهباشند اما نمیتوانند عملا جلو افراطگرایی و خشونت را بگیرند. اصولا وظیفهی
افراد و نهادهای مدنی مقابله با افراطگرایی و خشونت نیست. مقابله با افراطگرایی
و خشونت، طبعا به خشونت میانجامد. وظیفهی افراد و نهادهای مدنی روشنگری و آگاهیدهی
است تا بتوانند فهم نظری و فکری رواداری را در جامعه توسعه بدهند.
وظیفهی دولت استکه در قبال سرکوب و جلوگیری افراطگرایی و
خشونت فعال باشد. اگر دولت ارادهی جدیای برای سرکوب و جلوگیری از افراطگرایی و
خشونتگرایی داشتهباشد؛ زمینه برای فعالیت حامیان فرهنگ رواداری بیشتر میشود.
نسخهی بدیل در برابر خشونت و افراطگرایی مشخص استکه
فرهنگ رواداری و کثرتگرایی فرهنگی است. اما مهم این استکه ما چه برداشتی از
مفهوم و مقولهی رواداری داریم. عرض کردم که مفهوم رواداری یکی از مقولههای
سیاسی، فرهنگی و اجتماعی مدرن استکه پشتوانهی نظری و فلسفی خود را دارد.
بنابراین مفهوم رواداری را بهعنوان یک مقولهی مدرن نمیتوان از متن ادبی، عرفانی
و سنت دینی استخراج کرد؛ بهتر این استکه مقولهی رواداری را با مفهوم و پشتوانهی
فلسفی مدرن آن فهم و درک کنیم اما برای تقویت مفهوم رواداری میتوانیم از تجربههای
ادبی، عرفانی و فکریی قابل تاویل به فرهنگ رواداری استفاده کنیم.
یادداشت: نشر شده در فصلنامهی گفتمان تساهل و مدارا.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر