اگر ارزش های فرهنگی، مذهبی و ایدیولوژیک را کنار بگذاریم؛ جشن نوروز
منطقی ترین جشن برای تغییر سال است؛ چون سال به عنوان یک رویداد طبیعی تمام
می شود، سال جدید آغاز می شود. زمین گردش دورانی اش را به دور خورشید تمام
می کند و گردش دیگری را آغاز؛ چطو می توان منکر این واقعیت طبیعی
شد؛ که نه، سال تغییر نکرده است؛ آیا موقعی که شب تمام می شود و روز آغاز؛ چگونه می توان گفت که نه، روز نشده است، یا این که روز تمام می شود
و شب آغاز؛ چطو می توان گفت که نه، روز است! طوری که شب و روز،
واقعیت های طبیعی است، همین طور فصل ها واقعیت های طبیعی است که بستگی به
حرکت زمین و موقعیت گیری زمین در برابر آفتاب، دارد. سال و تغییر سال نیز،
یک واقعیت طبیعی و بسته به گردش زمین به دور آفتاب است.
انسان ها بنا به تغییرات شب و روز، فصل های سال و سال؛ دچار احساس های متفاوت می شوند؛ این احساس های متفاوت در واقع ارتباط می گیرد به تحولات و تغییرات طبیعی که با تغییر شب و روز، فصل و سال، که در طبیعت رخ می دهد. بنابر این، جشن نوروز پاسخ عاطفی انسان است در برابر یک رویداد طبیعی، یعنی پایان زمستان و آغاز فصل بهار!
در نورز می توانید به هرکسی، سال را مبارک بگویید؛ چون نوروز به هیچ دین، مذهب، قوم و ایدیولوژیی ارتباط نمی گیرد؛ یک واقعیت طبیعی است و واقعن سال تغییر کرده است. اما در نصف زمستان که سال اروپایی ها، امریکایی ها و دیگران بنا به تقویم دین مسیحیت، تغییر می خورد، نمی توان به غیر مسیحی گفت، سال نو مبارک.
عجب اینجا است که تعدادی از کشورهای اسلامی، تغییر سال شان به اساس تقویم مسیحیت است اما هیچ واکنشی، در این باره از طرف ملا و مفتی، صورت نمی گیرد؛ جشن نوروز که یک واقعیت طبیعی و فاقد هرگونه تقویم مذهبی است؛ ملا و مفتی در برابر این واقعیت طبیعی، دهن کژی می کنند و منکر واقعیت تغییر سال می شوند.
جشن نوروز، بنابه واقعیت طبیعی، جشنی است جهانی که هرکس از هر دین و مذهب و قوم، آن را می تواند برگزار کند؛ از همین خاطر است که هر کشور و مردمی، می تواند جشن نوروز را از خود بداند؛ طوری که ازبیکستانی ها، ترک ها، کردها، افغانستانی ها، ژاپانی ها، ایرانی ها و... جشن نوروز را متعلق به فرهنگ خود شان می داند.
انسان ها بنا به تغییرات شب و روز، فصل های سال و سال؛ دچار احساس های متفاوت می شوند؛ این احساس های متفاوت در واقع ارتباط می گیرد به تحولات و تغییرات طبیعی که با تغییر شب و روز، فصل و سال، که در طبیعت رخ می دهد. بنابر این، جشن نوروز پاسخ عاطفی انسان است در برابر یک رویداد طبیعی، یعنی پایان زمستان و آغاز فصل بهار!
در نورز می توانید به هرکسی، سال را مبارک بگویید؛ چون نوروز به هیچ دین، مذهب، قوم و ایدیولوژیی ارتباط نمی گیرد؛ یک واقعیت طبیعی است و واقعن سال تغییر کرده است. اما در نصف زمستان که سال اروپایی ها، امریکایی ها و دیگران بنا به تقویم دین مسیحیت، تغییر می خورد، نمی توان به غیر مسیحی گفت، سال نو مبارک.
عجب اینجا است که تعدادی از کشورهای اسلامی، تغییر سال شان به اساس تقویم مسیحیت است اما هیچ واکنشی، در این باره از طرف ملا و مفتی، صورت نمی گیرد؛ جشن نوروز که یک واقعیت طبیعی و فاقد هرگونه تقویم مذهبی است؛ ملا و مفتی در برابر این واقعیت طبیعی، دهن کژی می کنند و منکر واقعیت تغییر سال می شوند.
جشن نوروز، بنابه واقعیت طبیعی، جشنی است جهانی که هرکس از هر دین و مذهب و قوم، آن را می تواند برگزار کند؛ از همین خاطر است که هر کشور و مردمی، می تواند جشن نوروز را از خود بداند؛ طوری که ازبیکستانی ها، ترک ها، کردها، افغانستانی ها، ژاپانی ها، ایرانی ها و... جشن نوروز را متعلق به فرهنگ خود شان می داند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر