۱۴۰۰ اردیبهشت ۱۲, یکشنبه

جلسه‌ی چهارم: نگارش ادبی

تفاوت نگارش ادبی با نگارش‌های دیگر در چگونگی استفاده از زبان است. در نگارش‌های دیگر معمولا از زبان برای اطلاع‌رسانی استفاده می‌شود. استفاده از زبان و واژه‌ها جنبه‌ی مصداقی، تک‌معنا و بدون ابهام و تخیل دارد. یعنی توسط زبان خبری ارایه می‌شود، اطلاعی داده می‌شود و سخنی در باره‌ی مناسبت و چیزی در جهان واقع گفته می‌شود که مصداق‌پذیر و دارای معنای مشخص و نسبتا ثابت و غیر قابل تفسیر و تاویل است.

اما در نگارش ادبی از زبان برای اطلاع‌رسانی استفاده نمی‌شود. زبان جنبه‌ی مصداقی ندارد. یعنی واژه‌های زبان و نگارش ادبی را نمی‌توان در جهان واقع به مصداق و چیزی ارجاع داد. زبان نگارش ادبی دستور زبانِ خلاقِ ویژه به خود را دارد که این دستور زبان برای چه گفتن نه برای چگونه گفتن طراحی شده است.

منظور از چه گفتن قصد ارایه‌ی اطلاع و خبری است. مثلا گفته می‌شود: «فریده وارد خانه شد.» منظور از چگونه گفتن این است‌که یک موضوع به شیوه‌های متفاوت بیان شود: «وقتی فریده وارد اتاق شد، انگار رنگ جهان و آسمان عوض شده بود. شور و شعف در چهره‌ی فریده موج می‌زد. آن‌گاه خوشایندی و شادی تصور کردنی نه، در فضا احساس‌شدنی و لمس‌شدنی بود. ...»

مناسبات معنایی واژه‌ها در زبان و نگارش ادبی تخیلی است. بنابراین مناسبات معنایی واژه‌ها در متن ادبی تک‌معنا نه، چند معنا است. ابهام و تخیل در مناسبات معنایی نگارش و زبان ادبی وجود دارد که موجب تفسیر و تاویل‌های متفاوتِ معنای متن ادبی می‌تواند شود. متن و نگارش ادبی هرچه خلاق، چند معنا، ابهام‌برانگیز، تخیل‌برانگیز، قابل تاویل و تفسیرهای متفاوت باشد، اهمیت بیش‌تر ادبی دارد.

 

پارچه‌ی ادبی (انشا)

پارچه‌ی ادبی‌که به آن قطعه‌ی ادبی و انشا نیز می‌گویند یادداشت کوتاه ادبی‌ای است‌که فرد احساس و عواطف خود را در باره‌ی موضوعی می‌نویسد. این موضوع‌ها می‌توانند وطن، عشق، زندگی، پدر، مادر، فرزند، فصل‌های سال و... باشند.

پارچه‌ی ادبی بیش‌تر برای مشق و تمرین نویسندگی صورت می‌گیرد. معلم‌های ادبیات و نگارش در دوره‌ی مکتب از دانش‌آموزان می‌خواهند که پارچه‌ی ادبی‌ای در بهار و... بنویسند. منظور من نیز از یاد کردن پارچه‌ی ادبی در گونه‌های نگارش ادبی برای این است‌که به خواننده‌ها یادآوری شود تا برای نویسندگی و تقویت قدرت تخیل خود پارچه‌های ادبی بنویسند.

زیرا نوشتن پارچه‌های ادبی می‌توانند ورودی به داستان‌نویسی و نوشته‌های بلند ادبی باشند. نویسنده در نوشتن پارچه‌ی ادبی با تخیل احساس و عواطف خویش را نسبت به موضوعی شگوفا می‌کند، بعد با تاثیرپذیری از احساس و عواطف خویش در باره‌ی موضوع می‌نویسد.

 

توصیف ادبی

توصیف ادبی با پارچه‌ی ادبی و توصیف خبری مانندی دارد. در توصیف خبری معمولا اساس و محور توصیف یک حادثه‌ی واقعی است. پارچه‌ی ادبی بیش‌تر بیان احساس و عواطف نسبت به یک موضوع، مفهوم و چیز است. در پارچه‌ی ادبی نیز از توصیف استفاده می‌شود. اما این توصیف فقط توصیف ظاهر و برون نیست، توصیف احساس، عواطف، روان و درون نیز است.

توصیف ادبی توصیف ظاهر یک حادثه‌ی داستانی، یک شخصیت داستانی، یک مکان داستانی، یک فضای داستانی و... است. بخش‌های از هیجان‌انگیز داستان را توصیف ادبی شکل می‌دهد. نویسنده با توصیف است‌که فضاها، مکان‌ها و... داستان را می‌سازد. توصیف در داستان می‌تواند متحرک و روایی یا ثابت و ایستا باشد.

توصیف متحرک و روایی طوری است‌که ظاهر یک شخصیت فیلم در رفتار آن شخصیت نشان داده می‌شود. توصیف ثابت و ایستا طوری است‌که دوربین بر بخشی از بدن شخصیت از نزدیک تمرکز می‌کند و آن بخشی از بدن شخصیت را نشان می‌دهد.

 

داستان

داستان کامل‌ترین ژانر و نوع غالب نگارش ادبی در ادبیات جهان است. داستان ساختار، طرح (پیرنگ) و کلیت روایی مخصوص به خود را دارد. داستان گونه‌های متفاوت دارد که داستانک، داستان کوتاه، داستان بلند و رمان است. اگر داستانک را در نظر نگیریم هر داستانی شخصیت، حادثه، ساختار، قصه، نقل، پیرنگ و... دارد که به صورت روایی بیان می‌شود (داستان‌های پست مدرن می‌تواند تفاوت کند).

نویسنده یا نویسندگی به معنای خاص داستان‌نویس و داستان‌نویسی است. در تعریف داستان گفته شده است: «داستان اثری است منثور و روایی‌که مبتنی بر تخیل و جعل باشد.» منظور از واژه‌ی جعل کپی و نقلی نیست، بلکه «ساختگی» است. یعنی نویسنده پیرنگ، شخصیت، حوادث، روایت و... داستان را با قدرت تخیل خود می‌سازد. هر اثری را داستان گفته نمی‌توانیم، زیرا داستان باید به نثر و روایی باشد.

در روایت داستان معمولا از توصیف، نقل و نمایش استفاده می‌شود. به توصیف ادبی اشاره شد. منظور از نقل بیانِ پیهمِ حوادث و رویدادهای داستانی است. مثلا: «احمد که داخل اتاق شد، مبایلی روی میز بود، مبایل را برداشت، متوجهِ یادداشتی شد که زیر مبایل گذاشته شده بود. ...».  

در داستان روایت نقلی و روایت نمایشی داریم. امروز داستان‌نویسان بیش‌تر از روایت نمایشی استفاده می‌کنند. در روایت نقلی گفته می‌شود: «احمد قهر شد.» در روایت نمایشی قهر بودن در چهره و رفتار احمد نشان داده می‌شود: «چشمان احمد سرخ شده بود، گونه‌ها و لب‌هایش می‌لرزیدند، رگ‌های گردنش قرمز و برجسته شده بودند، پیهم با دو دست بر میز می‌کوبید. ...».

برای این‌که یک فرد بتواند به مرحله‌ی داستان‌نویسی برسد، لازم است‌که داستان مطالعه کند و خاطره، پارچه‌ی ادبی و توصیف ادبی بنویسد؛ بعد وارد مرحله‌ی داستان‌نویسی شود. زیرا داستان‌نویسی مطالعه، تمرین نویسندگی، تجربه‌ی هنری و خلاقیت ادبی می‌خواهد.  


درس‌گفتار در یوتیوب

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر