نوشتار/خط چهره مکتوب زبان است. همانگونهکه زبان از
مجموعهاصول وقواعدی بنام «دستور زبان» پیروی میکند، خط نیز باید پیرو اصول وضوابطی
باشد که مجموع آن اصول وضوابط را «دستور خط/نوشتار» نامیدهاند.
خط پارسیدری
یکی از نوشتارهای رسمی افغانستان ومنطقه استکه اسناد رسمی، مکاتبات، کتابهای
علمی وپژوهشی وکتابهای درسی بهاین خط نوشتهمیشود که پیشینه بیشتر از هزارسال
دارد. طبعا چنین خطی باید قواعد وضوابطِ معلوم ومدون داشتهباشد تا همگان با
رعایت آن، هویت خطرا تثبیت کنند و محفوظ بدارند.
در خط
پارسیدری میان اهل نظر، اختلافِ سلیقه وجود دارد تا اندازهای میتوان با این
سلیقه مدارا کرد، اما در نگارش علمی بهتر استکه رسمخط ونوشتار یکدست وشناختهشدهایرا
رعایت کنیم.
نگهداری چهره خط والفبا
حفظ چهره وصورت خط درتامین وحفظ پیوستگی فرهنگی زبان،
نوشتار وادبیات نقش اساسی دارد؛ نباید شیوهایرا برگزید که چهره خط پارسیدری بهصورتی
دیگر تغییر کند، مشابهت خودرا باآنچه درگنجینه زبان پارسیدری دارد از دست بدهد
که متنهای کهن برای نسل کنونی ونسلهای آینده نامانوس وناآشنا شود؛ طوریکه درتاجیکستان
صورت خط پارسیدری تغییر کرد، بجای آن ازصورت خط روسی استفادهمیشود؛ بنابراین
نسل کنونی تاجیک، نمیتوانند متنهای بهخط پارسیدریرا بخوانند، درحالیکه بهپارسیدری
سخن میگویند اما باخط روسی مینویسند.
جدانویسی و پیوستهنویسی
فاصلهگذاری میان کلمهها، جدانویسی و پیوستهنویسی
کلمهها امری ضروری است، اگر رعایت نشود، سبب بدخوانی وابهام میشود.
در نگارش
پارسیدری سه اصلرا در پیوستهنویسی وگسستهنویسی کلمهها رعایت باید کرد: جدانویسی
(یک اسپیس)، پیوستهنویسی (بدون اسپیس)، نیمفاصلهنویسی درسیستم ویندوز (شیفت+
اندرسکور) و درسیستم میکنتاش (شیفت+سپیس). اما مهم ایناستکه جدانویسی، پیوستهنویسی ونیمفاصلهنویسیرا بنابه کدام
قواعد باید رعایت واجرا کنیم. اگر بخواهیم جدانویسی، نیمفاصلهنویسی وپیوستهنویسیرا
رعایت کنیم، قاعده وقانون باید وضع کرد؛ این قاعده وقانونرا باید ازساختِ منطقی
واژهسازی زبان پارسیدری استخراج کرد. درصورتیکه نتوانیم قاعده و قانون وضع
کنیم، درغیر آن هرگونه پیشنهاد و ابرازنظر، سلیقهای خواهد بود.
مشکل ایناستکه ما همیشه دو قطبی عمل میکنیم،
یا کاملا جانب سنت استیم که بهاین جانبداری سنتزدگی گفتهمیشود یا نادانسته، شیفته
آوانگاردیسم وپستمدرنیسمایم که این جانبداری ایسمزدگی است. بهتر ایناست با
درکِ سنت رو بهسوی مدرنیت داشت و نوگراییرا اعمال کرد.
نوشتار
وخط پارسیدری سنت هزارساله دارد؛ بنابراین هرگونه نوگرایی درخط پارسیدری بایستی
با شناختِ قاعده وقواعدِ واژهسازی زبان وبا فهمِ جنبههای زیباییشناسانه سنتی خط
پارسیدری صورت بگیرد. اگر این دو مورد را درنظر نداشتهباشیم ونتوانیم بنابه درکِ
فرهنگی خط پارسیدری وبنابه شناختِ ساختِ دستوری واژهسازی زبان پارسیدری، قانون
وقاعده وضع کنیم، نمیتوانیم پیشنهاد اصولی وساختمند برای جدانویسی و پیوستهنویسی
واژهها ارایه کنیم.
زبان
پارسی دری یکی از زبانهای استکه براساس ترکیب وپیوند، واژههای جدید میسازد. در
زبان پارسی سه گونه واژه داریم: ساده (بسیط)، ساخته (مشتق) و آمیخته (مرکب). بنابراین
قاعده جدانویسی، پیوستهنویسی و نیمفاصلهنویسی باید بادرنظرگیری پیشینه زیباییشناختی
فرهنگی خط پارسیدری بر اساسِ ساختِ قواعدِ دستوری این سه گونه واژه، ساختهشود.
بنابه
ساختِ واژهسازی زبان پارسیدری قاعده را میتوان اینگونه درنظر گرفت:
قاعده
نخست: جدانویسی کامل بین واژهها صورت میگیرد (واژه یک واحد
لغوی است که معنای مستقل واعتبار دستوری دارد؛ یعنی اسم، صفت، ضمیر، قید، فعل و...
است).
پدر گلدانهای
گلابهارا آبداد. پدر (واژه ساده)، گلدانها=گل+دان+ها (واژه ساخته)، گلابها=گل+آب+ها
(واژه آمیخته)، آبداد (واژه آمیخته-فعل مرکب) است. واژه ساده از یک واژک باز،
واژه ساخته از یک واژک باز و چند واژک بسته (پیشوندها وپسوندها) و واژه آمیخته
ازچند واژک باز وبسته ساختهمیشود. بنابراین بین هرواژه جدانویسی کامل را رعایت باید کرد.
قاعده
دوم: پیوستهنویسی بین اجزای اکثر واژههای ساخته و تعدادی از
واژههای آمیخته صورت میگیرد کهاین پیوستهنویسی بیشتر براساس چگونگی شکل حرفهای
الفبا وزیباییشناسی فرهنگی خط پارسیدری قابل رعایت است.
اجزای
واژههای ساخته بهتر است پیوسته نوشتهشود بهجز در مواردیکه استثناهای آوایی و
الفبایی وجود دارد: دانشگاه، فروشگاه، دانشکده، ساختار، خواستار، خواستگار، خاستگاه، فرهمند،
دهکده، همسر، امروز، همسفر، همراه، دلدار، همدل، همشیره، هماهنگ، همسو، دلگیر،
گلدان، همنوا، همصدا و... اما بچهگانه با نیمفاصله نوشتهمیشود که استثنای آوایی
و الفبایی وجود دارد؛ زیرا از نظر زیباییشناسی بصری خط پارسیدری، یکجانویسی آن ابهام
ایجاد میکند، درحالیکه دخترانه و پسرانه طبق قاعده الفبای پارسیدری پیوسته نوشتهمیشود.
اما تعدادی در نیمفاصلهنویسی واژههای ساخته، افراط میکنند که بنابه ساخت دستوری واژههای ساخته وبنابه زیباییشناسی فرهنگی خط
پارسیدری اینگونه جدانویسی اگر نادرست نباشد، افراطی است. مثلا چه نیاز که
«رهنورد»را «رهنورد» بنویسیم یا... میترسم که ایشان واژههای «نوشته»را «نوشته»، «ساختمان»را «ساختمان»، «مهمان»را
«مهمان» و... ننویسند. زیرا طبق جدانویسی افراطی ایشان، این واژهها نیز واژههای
ساختهاند که باید اجزای آنها با نیمفاصله نوشتهشوند.
اگرچه
اکثر اجزای واژههای آمیخته با نیمفاصله نوشته میشوند اما بهطور استثنایی
تعدادی از واژههای آمیخته که ازترکیب دو اسم ساختهشدهاند پیوسته نوشهمیشوند؛
مانند واژههای گلاب، گلبرگ، آبرو، دلنشین، و... زیرا اینها واژههای ترکیبی استند
نه واژههای پیوندی.
قاعده
سوم: اکثر اجزای واژهای آمیخته که واژکهای باز استند با نیمفاصله
نوشتهمیشوند اما آن جزییکه واژکهای بستهاند، میتوانند طبق قاعده آواشناسی
حرفهای الفبای پارسی دری پیوسته یا بانیمفاصله نوشتهشوند.
واژههای
زیباییشناسی، مردمشناسی، روزنامهنگاران، ناریخنویسان، قانونگذاران، سبکسر، سیاهموی،
رفتهبود، دیدهشد، خریدهشد و... .
باید عرض
شود، جدانویسی بین واژههای مستقل (ساده، ساخته وآمیخته) حتمی است، قابل بحث نیست
اما پیوستهنویسی ونیمفاصلهنویسی بین اجزای واژهای ساخته وآمیخته بیشتر تابع
شکل حرفها وآواشناسی الفبای پارسیدری است؛ اگر بهاین امر توجه داشتهباشیم، چندان
در رعایت پیوستهنویسی و نیمفاصلهنویسی واژهها دچار افراط و تفریط نمیشویم.
الفبای
پارسیدری اگر مانند الفبای انگلیسی میبود، مشکل حل بود، زیرا حرفهای الفبای
انگلیسی بهم نمیچسپند اما ویژگی الفبای پارسیدری ایناست که تعدادی حرفهای آن
بهم میچسپند، تعدادی نمیچسپند. بنابراین نمیتوان این دو ویژگی حرفهای الفبای
پارسیدری را درنظر نگرفت و خلاف قاعده، اصول و ویژگی حرفهای الفبای پارسیدری، حتما
«ناچسپیدگی»را بهکار برد.
اگر برای
جدانویسی، نیمفاصلهنویسی وپیوستهنویسی طبق چند قاعده مشخص عمل نشود؛ بهنوشتن
هرواژه برخورد جداگانه و سلیقهای صورت بگیرد، نمیتوان در نوشتن هزاران واژه بهنتیجهای
نسبتا مطلوب و مشترک دست یافت. پس بهتر ایناستکه برخورد ما برای چگونگی پیوستهنویسی
وگسستهنویسی طبق تعریف چند قاعده، تقلیلگرایانه باشد؛ یعنی ساخت واژهها را مشخص
باید کرد، بعد طبق آن ساخت، چگونگی نوشتن صدها واژهرا بهقاعده خاص، تقلیل داد.
درباره چگونگی
نوشتن پیشینهها، پیسینه، حرفهای ربط وعطف (نشانههای ساختمانی) باید گفت تااندازهایکه
ایجاب میکند بانیمفاصله بهواژههای قبل وبعد خود نوشتهشوند، زیرا نشانههای
ساختمانی اعتبار واژهرا ندارند که جدانویسی کامل درنوشتن آنها رعایت شود. مانند
رو بهرو، در بهدر، گفت وگو، خانهرا، بهچشم و... .
درنوشتن اسمهای خاص بهتر است تااندازهایکه
امکان دارد پیوستهنویسی رعایت شود، اگر پیوستهنویسی ممکن نبود، نیمفاصلهنویسی
رعایت شود، درنهایت از جدانویسی استفاده کنیم: صبورالله سیاهسنگ را ننویسم صبور
الله سیاهسنگ یا سیاه سنگ؛ غلامحسین ماهرخپور را ننویسیم غلام حسین ماهرخ پور؛
احمدشاه را ننویسم احمد شاه؛ رهنورد زریاب را ننویسم رهنورد زر یاب؛ سیدعبدالهادی
را ننویسیم سید عبدال هادی یا سید عبدالهادی؛ محمدحسین رهیاب را ننویسیم محمد
حسین رهیاب یا ره یاب؛ و... .
استاد خواندم قشنگ بود. در کلمات "در بهدر"، "رو بهرو" خیلی خوب است که حروف اضافه متعلق به اسامی بعدی باشد. ولی در کلمه "گفت وگو" چرا "و" به گو بچسپد؟ از لحاظ آواشناسی "و" متعلق به "گفت" باید باشد نه متعلق به "گو". در واقع با این ساختار سه کانسونانت/صامت پشتسرهم استفاده میشود. در حالیکه شکستن کلستر "فت" و استفاده کردن "ت" را بحیث صامت اول با مصوت "و" از لحاظ اصول هیجا سازی موجهتر میداند.
پاسخحذفاستاد پیمان گرامی، مهربانی کردید که خواندید.
حذف