جایزههای ادبی، هنری،
اجتماعی و سیاسی بخشی از تشریفات ادبی، هنری، اجتماعی و سیاسی در جهان معاصر است.
بنابراین ارزشگذاری یک اثر به اساس نقد یا دیدگاههای انتقادی نیست.
پس از سقوط حکومت
فاسد غنی یا پس از واگذاری حکومت فاسد پیشین توسط غنی به طالبان، آنچه اعضا و
بقایای فاسد آن حکومت دریافت کردند پناهندگی و جایزه بود. از یکسو اعضا و بقایای
آن حکومت فاسد، حکومتداری را دچار فساد و سقوط کردند و سوی دیگر پس از فساد و
سقوط از طرف خارجیها امتیاز دریافت کردند. درحالیکه اعضا و بقایای آن حکومت فاسد
باید محاکمه و مجازات میشدند. اما جایزه و پناهندگی دریافت کردند.
کشورهای جهان این جایزهها
را برای دلجویی مردم افغانستان به این افراد میدهند، اما نمیدانند جایزه دادن
به بقایای حکومت فاسد پیشین دلجویی از مردم افغانستان نه، بلکه اهانت به مردم
افغانستان است.
با این اشاره میخواهم
به جایزهی اثر مجیبالرحمان مهرداد از طرف انجمن ادبی شاملو بپردازم. شخصا نظر من
این است انجمنها سنت معرفی جایزهی سالانهی خود را طبق معمول معرفی میکنند.
انجمن شاملو سنت سالانهی جایزهی خود را معرفی و اجرا کرده و اثر چند شاعر را برگزیده
است.
اما آنچه قابل بررسی است واکنش افراد به خبر برگزیده شدن آثار است. از واکنشهای مثبت میگذرم، زیرا واکنشهای مثبت برای چنین خبرهایی معمول است. بنابراین به واکنشهای منفی اشاره میکنم.
گروهی سهچهارهنفری
از بقایی دفتر استاد سرور دانش است. این گروه شامل احمدی، بشرمل، شادکام و یکدو
نفر دیگر میشود. اینها پول هفتهنامهای را بنام جادهی ابریشم از استاد دانش میگرفتند
و به ستایش استاد دانش میپرداختند.
بنابه عدم کفایت
استاد دانش در معاونت دوم، منتقدان او در جامعهی هزاره زیاد شدند. جناب دانش به این
گروه گفت در صورتی شما را تمویل میکنم که علیهِ منتقدان توطیه و در حد دشنام
مقاله بنویسید و در جادهی ابریشم نشر کنید.
من در آن زمان از
منتقدان جدی استاد دانش بودم. انتقادهایم موجب شد چند بار خود استاد دانش واکنش
نشان بدهد. انتقادم به استاد دانش بیشتر شد، جادهی ابریشم توطیه را علیهِ من
شروع کرد که یعقوب یسنا جاسوس ایران است.
کتاب روشنگری افسون
چاپ شد، در سهماه به فروش رفت، همزمان در هالند چاپ دوم شد و خیلی دست به دست
شد. این گروه (دستکیهای استاد دانش) توطیه را علیهِ کتاب شروع کردند و مشترکا
دشنامنامهای علیهِ من نوشتند. درخواست دادم که ادعاها و توطیههای آنها توسط
وزارت اطلاعات و فرهنگ یا نهاد حقوقیای بررسی شود. از ادعاهای خود عقبنشینی
کردند و گفتند یعقوب یسنا با استفاده از حکومت ایران میخواهد ما را تحت فشار قرار
دهد. من اکنون نیز تاکید به این دارم به طور قانونی توطیه، برچسپ و دشنامهای اين
گروه بر من و بر کتاب روشنگری افسون در افغانستان یا در هالند که کتاب چاپ شده،
بررسی شود. اما طوریکه قبلا از ارجاع به قانون فرار کردند، حالا هم فرار میکنند.
کتاب روشنگری افسون برای رواج سکولاریسم و در نقد حکومتهای مذهبی است. حکومت ایران
چرا از این کتاب حمایت کند.
اکنون این گروه شروع
کرده به توطیه علیهِ مجیب مهرداد و نوشتهاند که مجیب مهرداد جاسوس ایران است. من
اثر مهرداد را نخواندهام، بنابراین قضاوتی نمیکنم. اما انجمن شاملو انجمنی مستقل
از حکومت ایران است. مجیب مهرداد در آلبانی است. حقیقت این است انجمن شاملو انجمن
حکومتی نیست و مجیب مهرداد جاسوس جمهوری اسلامی ایران نیست.
فعلا نمیدانم، قبلا
خود استاد دانش و حلقهی او زیرمجموعه و شهریهبگیر ولایت فقیهِ قُم و جمهوری
اسلامی ایران بود. من در دورهی حکومت کرزی در وزارت عدلیه کار میکردم، به استاد
دانش و افراد آخوند نزدیک به او برای طلبهگی و آخوندی از قُم شهریه میرسید. مدیر
مسوول مجلهی عدالت در آن موقع طلبهای از دوستان استاد دانش بود، ماهانه به او
شهریه میرسید، با افتخار به ما میگفت شهریهاش رسیده است.
اگر بر کتابی نقد داریم، کتاب را نقد کنیم؛ بر صاحب اثر توطیه نکنیم، برچسپ نزنیم و دشنام ندهیم. به جای فرافکنی عقدهی خودکمبینی و عقدهی حقارت، فروتن باشیم، تلاش کنیم به دانش و جایگاه خود در علم، ادبیات و هنر بیفزاییم تا از عقدهی حقارت و عقدهی خودکمبینی رهایی یابیم. با برچسپ، توطیه و دشنام عقدهی حقارت ما کم نمیشود.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر