کتاب سهگانهی (تریلوژی) نوح هراری از سه چشمانداز وارد تاریخ بشر میشود:
انسان خردمند: سخن از گذشتهی انسان استکه چگونه جانور کماهمیتی
انسانهای همنژاد خود، انسان نهندرتال و... را کنار زد و خود وارد تاریخ شد. این
جانور کماهمیت انسان خردمند است. انسانیکه سیطرهی خود را بر تاریخ تثبیت میکند
و بر همهی جانوران تسلط پیدا میکند، شهرنشینی را آغاز میکند، ابزار میسازد،
حکومتها و امپراتوریها را تشکیل میدهد.
۲۱
درس برای قرن ۲۱ به تاریخ "اکنون" انسان میپردازد و چالشهای تکنولوژی،
سیاسی، یاس و امید، بحث حقیقت و انعطافپذیری را طرح میکند. چالشهای تاریخ معاصر
انسان چالشهایی استند که خود انسان تولیدگر آن است؛ بنابراین بحث این استکه
انسان چگونه میتواند بر چالشهاییکه خود ایجاد کرده، تسلط پیدا کند.
انسان خداگونه در بارهی آیندهی انسان است. سرنوشت انسان از چشمانداز
آیندهنگری طرح میشود. انسان در صورتی میتواند تداوم پیدا کند که خداگونه و خالق
خویش شود؛ یعنی بتواند بر ژن و بدن خویش تسلط پیدا کند. انسان خردمند بر همنژادهای
خود و سایر جانوران چیره شد؛ انسان معاصر قوانین طبیعی را کشف کرد، صنعت و
تکنالوژی را ایجاد کرد و نسبتا بر طبیعت پیرامون خود تسلط پیدا کرد؛ انسان آینده
بایستی بر بدن خود تسلط پیدا کند تا جاودانه شود.
اما در هر سه دوره (گذشته/کنون/آینده) انسان دچار روایتهای
معناساز است. انسان گذشته روایت ادیان و خدایان را ساخت؛ انسان معاصر روایت ادیان
و خدایان را برانداخت و روایت لیبرالیسم، عقلانیت و ملتها را ساخت؛ روایت ادیان و
عقلانیت (معناسازی) در آینده چه خواهد بود، دیده شود.
هراری در انسان خردمند از چشمانداز زیستشناسی داروین تاریخ فرگشت
انسان و جانوران را روایت میکند؛ در ۲۱ درس برای قرن ۲۱ از چشماندازهای علمی چالشهای
موجود انسان را بررسی میکند؛ در انسان خداگونه بیشتر از چشمانداز کیهانشناسان
مانند هاوکینگ و روایتهای علمی-تخیلی سرنوشت آیندهنگرانهی انسان را طرح میکند.
در انسان خداگونه به نوعی نظر فرگشتی داروین را نقد میکند. نقد به
این معنا نه که نظر زیستشناسانهی داروین را رد کند؛ نقد به این معنا که میگوید وقتی
انسان بر بدن خود و بر طبیعت تسلط پیدا کند، از دایرهی فرگشت (تکامل) خارج میشود،
زیرا دیگر دچار تنازع بقا و مطابقت با محیط طبق قوانین طبیعی نیست؛ برای اینکه
انسان تنازع بقا و مطابقت با محیط و درکل فرآیند فرگشت را دور میزند، خود را و
مناسبات محیطی را طبق رهیافتهای هوشمند تولید، بازتولید و بازسازی میکند.
انسان میتواند از دی ان ای دایناسور، دایناسور را پس میلیونها قرن انقراض تولید
کند؛ این اقدام انسان سرکشی از قانون طبیعی تکامل داروین است.
من این سه کتاب هراری را خواندهام. پیش از این نیز یادداشتهایی در بارهی این کتابها نوشته بودم. هراری به خوبی توانسته است، بدون اینکه دچار عقلگرایی (ایدیولوژیک) تاریخی و تاریخگرایی شود، تاریخ گذشته، اکنون و آیندهی بشر را با استفاده از دریافتهای زیستشناسی، کیهانشناسی و علمی تدوین کند.
آنچه را در بارهی بشر در دهها کتاب باید بخوانیم؛ ممکن از خواندن آنها به چشماندازی دست نیابیم؛ اما هراری اطلاعات دهها کتاب را از رشتهها و علوم متفاوت با بیان و زبان روایتیای ارایه و تدوین کرده استکه درک و دانستن آن تقریبا برای همه قابل فهم است. با خواندن این سه کتاب وارد چشمانداز روایتیای از گذشته، اکنون و آیندهی انسان میشویم که علمی و مفید است. امید دارم کتابهای هراری در افغانستان خوانده شوند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر