از سه سال به این طرف
تعدادی از زنان، مردان و نهادهای مدنی فراخوانی را به راهانداختهاند که «نام من
(زن) کجاست؟». منظور از این فراخوان این استکه زنان در جامعهی افغانستان نام و
هویت نداردند. زیرا زنان در نسبت به یک مرد شناخته میشوند. یعنی نام زن گرفته نمیشود،
بلکه دختر، خواهر، زن یا مادر فلان مرد گفته میشود. بنابراین فعالان مدنی میگویند
که نسبت زنان به مردان به معنای کتمان هویت زن است. زن پیش از اینکه خواهر، دختر،
مادر و همسر یک مرد باشد، نام دارد، باید به اساس نام و هویت خود شناخته شود.
من نیز در این
فراخوان شرکت داشتهام، به این باور استم که زنان را نباید در نسبت به یک مرد
شناخت، زنان را باید به اساس نام و هویت آنها شناخت. زیرا طبق اعلامیهی حقوق بشر
هر فرد پیش از هویت دینی، سیاسی، قومی و... دارای هویت و اعتبار فردی است، باید
بنابه هویت فردی خود شناخته و احترام شود. درصورتیکه فردیت یک انسان به رسمیت
شناخته نشود، نمیتوان از آزادی و برابری سخن گفت. پس بهتر است برای تثبیت و رسمیتبخشیدن
نام و هویت زنان در جامعه کار شود.
برای تثبیت و رسمیت
یافتن نام و هویت زنان میتوان در نصاب معارف، در گفت وگوها بین افراد (مردان) و
در شناسنامه ذکر نام زنان را در نظر گرفت. در کتابهای درسی از نام زنان و استقلال
هویت اجتماعی زنان سخن گفته نمیشود، معمولا از زنان بنام مادر فلان مرد، خانم
فلان مرد و... یاد میشود. برای اینکه بتوانیم از اساس در بین افراد جامعه برای
پذیرش نام و هویت زنان ذهنیت ایجاد کنیم، باید در نصاب و کتابهای درسی با ذکر نام
و استقلال هویت زنان تغییر ایجاد کنیم.
ما مردان باید از
اعضای زن خانوادهی خود نام ببریم. معمولا ما مردان نام اعضای زن خانوادهی خود را
نمیگیریم، زیرا گرفتن نام اعضای زن خانواده را ننگ و شرم میدانیم. وقتی بخواهیم
در بارهی همسر خود صحبت کنیم، میگوییم اولادها یا کوچ من خانهی پدر خود رفته
است.
برای اینکه بتوانیم
به نام و هویت زنان هرچه بیشتر رسمیت ببخشیم، بهتر است نام مادر را در کنار نام
پدر در شناسنامه درج کنیم. پدر و مادر باید در هویتبخشی به فرزند خود حق مساوی
داشته باشند. من به داشتن نام و هویت اجتماعی زنان تاکید میکنم اما فراتر از این
تاکید میخواهم به این مورد اشاره کنم که بحث استقلال هویت فردی زنان به تحصیل،
استقلال شغلی و امنیت ارتباط دارد. درصورتیکه زنان تحصیل نتوانند، شغل و امنیت
اجتماعی نداشته باشند، به صورت شکلی و فرمالیته نمیتوانند به نام و استقلال هویت
فردی برسند.
بنابراین بهتر است
بحث نام و استقلال هویت زنان را در مناسبات اجتماعی، فرهنگی و سیاسی جامعه در نظر
گرفت و در این مناسبات برای تثبیت و رسمیت یافتن نام و استقلال هویت زنان فعالیت
کرد. هر انسانی که شغل و نان نداشته باشد، نام و هویت نیز ندارد. فردی که دستش پیش
کسی دراز است؛ غذا، لباس و اختیار بیرون رفتن خود را از کسی دیگر دریافت کند،
چگونه میتواند نام و استقلال هویت داشته باشد؟
افراد چه زن و چه مرد
نام دارند اما اینکه نام زنان چرا کتمان میشود و چرا زنان استقلال هویت فردی
ندارد، به مناسبات اقتصادی، شغلی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی ارتباط میگیرد. زنیکه
تحصیل کرد، وظیفه و درآمد اقتصادی دارد میتواند حتا نسبت به پدر، پسر و همسر خود
نام و استقلال هویت فردی در جامعه داشته باشد. به این اساس فراهم کردن زمینهی
تحصیل و شغل برای زنان میتواند موجب رسمیت یافتن نام و استقلال هویت فردی زنان در
جامعه شود. یعنی فردی که اختیار خوردن نان خود را نداشت و اجازه نداشت که نان خود
را فراهم کند، طبعا نمیتواند نام و نشان و استقلال هویت فردی در اجتماع داشته
باشد.
تحصیل و شغل زنان به
امنیت اجتماعی و سیاسی در جامعه ارتباط میگیرد. اگر امنیت نباشد، نمیتوان زمینهی
تحصیل و شغل زنان را فراهم کرد. زیرا در نبود امنیت، مناسبات اجتماعی و سیاسی
مردانه میشود، زنان را نمیگذارند وارد مناسبات اجتماعی و سیاسی شوند. در نبود
امنیت جان همه در خطر است اما آسیبپذیریهای زنان میتواند بیشتر از آسیبپذیریهای
مردان باشد.
بنابراین بهتر است
بحث غم نام و استقلال هویت فردی زنان را در کنار غم نان و غم جان زنان مطرح کنیم.
غم نام استقلال هویت فردی در مناسبت به داشتن شغل و امنیت میتواند عملی شود.
جامعهایکه امنیت دارد، بخواهیم یا نخواهیم در آن جامعه، بحث تحصیل و شغل زنان
مطرح میشود. زنی که شغل داشت صاحب اقتصاد و صاحب نان میشود. زنی که صاحب اقتصاد
شد میتواند خرید کند، میتواند نان خود را تهیه کند و میتواند برای خود شیوهی
زندگی انتخاب کند. زنیکه دستاش از نظر اقتصادی و ضرورتهای زندگی پیش یک مرد
دراز نبود، صاحب نام و استقلال هویت فردی در خانواده و جامعه میشود.
اورانوس همسرم تحصیل
نکرده است، شغل ندارد، وابسته به من است. من یک انسان استم، حب و بغض خود را دارم،
دلم خواست به همسرم پول میدهم، دلم نخواست نمیدهم. اگر همسرم تحصیل میداشت، شغل
میداشت طبعا در خانواده و جامعه استقلال اقتصادی خود را داشت؛ این استقلال
اقتصادی به او هویت و استقلال فردی نیز میبخشید.
منظورم این است یک زن
درصورتی میتواند هویت و استقلال فردی داشته باشد که شغل داشته باشد. اگر شغل
نداشته باشد، از یک مرد بنام شوهر، پدر، پسر و برادر پول و نان دریافت کند، در این
صورت او مدیون و منتگزار یک مرد خواهد بود. مدیون بودن و منتگزاری، آغاز از دستدادن
استقلال هویت فردی است. بنابراین نداشتن تحصیل و شغل آسیبپذیری استقلال هویت فردی
زنان است. به تاکید باید عرض کنم که بحث امنیت، تحصیل و شغل برای تثبیت استقلال
هویت زنان مهم و جدی است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر