۱۴۰۰ اردیبهشت ۸, چهارشنبه

جلسه‌ی سوم: نگارش مطبوعاتی

نگارش مطبوعاتی شامل یادداشت‌ها و مقاله‌هایی می‌شود که در رسانه‌های چاپی، انترنتی، دیداری و شنیداری نشر می‌شود. معمولا به اخبار و تحلیل رویدادهای روز سیاسی، اجتماعی و فرهنگی یک کشور و جهان می‌پردازد.

 

خبر

هدف از خبرنویسی، اطلاع‌رسانی است. خبر معمولا اطلاع و آگهی در باره‌ی حادثه و رویدادی است. خبر وقتی ارزش خبری دارد که تازگی داشته باشد. اگر تازگی نداشت، قبلا توسط رسانه‌ی دیگر نوشته یا بیان شده بود، چندان ارزش خبری‌ای ندارد. بنابراین در خبرنویسی، اطلاع و آگهی در باره‌ی رویداد و حادثه‌ای و تازگی این اطلاع و آگهی در باره‌ی رویداد مهم است.

هر خبر دارای 6 عنصر خبری است‌که شامل این عناصر می‌شود:

چه کسی: معرفی انجام‌دهنده‌ی رویداد یا معرفی کسی و چیزی‌که رویداد بر آن رخ داده است. مثلا احمد در دَوِش برنده شد یا احمد مسابقه را باخت.

چه چیزی: رویداد یا حادثه معرفی می‌شود. مسابقه‌ی سالانه‌ی سراسری دَوِش برگزار شد.

کجا: محل رویداد معرفی می‌شود. مسابقه در غازی استدیو کابل برگزار شد.

چه زمانی: 30 جوزا از ساعت 10 تا 12 برگزار شد.

چرا: دلیل رویداد یا حاثه معرفی می‌شود. این مسابقه هر ساله برای مشخص شدن بهترین دونده‌ی سال برگزار می‌شود.

چگونه: کیفیت و شدت رخ دادن رویداد معرفی می‌شود. مسابقه بین دونده‌ها خیلی شدید بود، چندین دونده در مسیر به زمین افتادند و دچار آسیب سطحی شدند.

اگر این عناصر خبری در کنار هم قرار بگیرند، این خبر ارایه می‌شود: «مسابقه‌ی سراسری سالانه‌ی دَوِش دیروز به تاریخ 30 جوزا از ساعت 10 تا 12 در غازی ستدیوم شهر کابل برگزار شد. دونده‌ها در این مسابقه از سراسر کشور اشتراک کرده بودند. این مسابقه هر سال برای مشخص شدن بهترین دونده در کشور برگزار می‌شود. رقابت بین اشتراک‌کننده‌ها بسیار شدید بود که چندین دونده در مسیر به زمین افتادند و سطحی آسیب دیدند. در این مسابقه احمد از ولایت سمنگان برنده مسابقه شد، فرید قهرمان سال قبل، مسابقه را باخت.»

جای عناصر خبری ممکن در یک خبر تفاوت کند. اما اصولا باید یک خبر شامل این 6 عنصر باشد. هر خبر غیر از داشتن این 6 عنصر، دارای ساختار است‌که شامل تیتر (عنوان)، لید (خلاصه‌ی خبر) و متن (شرح و بدنه‌ی خبر) می‌شود. معمولا جنبه‌ی هیجان‌انگیزی و شگفت‌برانگیزی در تهیه‌ی عنوان خبر درنظر گرفته می‌شود.

 

تحلیل خبری

حتما در رسانه‌ها متوجه شده‌اید که بعد از برنامه‌ی خبری، برنامه‌ی تحلیل خبری ارایه می‌شود. در این برنامه کارشناسان دعوت می‌شوند تا برخی از خبرها را تحلیل کنند. در تحلیل خبری هر کارشناس بنابه گرایش سیاسی و... خود تحلیل متفاوتی از یک خبر ارایه می‌کند.

خبر معمولا فاقد دیدگاه جانب‌دارانه است. اما در تحلیل خبری نسبت به ابعاد اتفاق خبری، دیدگاه ارایه می‌شود. دیدگاه‌ها و ابرازنظرها در باره‌ی خبرها می‌توانند بر دیدگاه و قضاوت افراد جامعه در باره‌ی یک خبر تاثیر بگذارند.

بنابراین جریان‌های سیاسی و کارشناسان از ابعاد متفاوت، اتفاق یک خبر را تحلیل می‌کنند تا بتوانند از اتفاق آن خبر، استفاده‌ی سیاسی، اجتماعی و فرهنگی کنند. در تحلیل خبری نمی‌توان تاکید کرد که تحلیل کدام جریان سیاسی یا کدام کارشناس درست است؛ زیرا مهم در تحلیل خبر، چگونگی استدلال جریان‌های سیاسی و کارشناسان از ابعاد اتفاق یک خبر است.

مقالاتی‌که در روزنامه‌ها و نشریه‌ها چاپ می‌شوند، اکثرا تحلیل خبر و رویدادها استند. در مقالات تحلیل خبری، رویداد و خبری مبنا قرار داده می‌شود، بعد آن رویداد و خبر از ابعاد متفاوت تحلیل و بررسی می‌شود. معمولا یک تحلیل خبری دارای 8 بند (پاراگراف) است. بند نخست اشاره به موضوع خبر است. 6 بند دیگر تحلیل خبر است. 2 بند آخر می‌تواند نتیجه‌گیری تحلیل به اساس 6 بند تحلیل خبر باشد.

 

توصیف خبری

در توصیف خبری نیز مبنا یک حادثه و خبر است. نویسنده‌ی توصیف خبری، ظاهرِ اتفاقِ خبر را با جزییات گزارش می‌دهد و می‌نویسد. در توصیف خبری چگونگی یک حادثه و رویداد بنابه نشانه‌های مکان حادثه توصیف می‌شود.

در توصیف خبری، توصیف ادبی و توصیف گیاه‌شناسی استفاده از زبان و بیان یکی است. یعنی از زبان استفاده‌ی توصیفی صورت می‌گیرد. اما موضوع توصیف تفاوت می‌کند.

در توصیف خبری واقعیت یک حادثه و رویداد با جزییات توصیف می‌شود. در توصیف ادبی یک حادثه‌ی داستانی یا احساس و عواطف یک فرد توصیف می‌شود. در توصیف گیاه‌شناسی ویژگی‌های یک گیاه به جزییات توصیف می‌شود. در توصیف ادبی ممکن توصیف جنبه‌ی روانی و روحی (درون‌نگری) پیدا کند اما در توصیف خبری و گیاه‌شناسی توصیف به اساس واقعیت و ظاهر حادثه و گیاه صورت می‌گیرد.  


درس‌گفتار جلسه در یوتیوب


جلسه‌‌ی دوم: انواع نگارش (نگارش عمومی)

نگارش را می‌توان این گونه تعریف کرد:

«نگارش عبارت از تبدیل فکر، ایده و سخن به نوشتار است. با تبدیل فکر، ایده و سخن به نوشتار، به فکر و ایده تجسم می‌بخشیم. بنابراین فکر، ایده و سخن ماندگار می‌شوند.»

نگارش و نوشتار انواع متفاوت دارد. تفاوت‌های انواع نگارش بیش‌تر از نظر موضوعی، زبانی و بیانی، دسته‌بندی می‌شود. همه در هنگام مطالعه پیش‌فرض‌هایی برای دسته‌بندی متن‌های موردِ مطالعه داریم که این دسته‌بندی به اساس تفاوت موضوعی، زبانی یا بیانی متن صورت می‌گیرد. اگر متنی را می‌خوانیم که رویدادهای شخصی زندگی یک فرد توسط خودش نوشته شده است به آن خاطره نام می‌گذاریم؛ اگر متنی را می‌خوانیم که رویدادهای سیاسی و اجتماعی، تغییر و تحول حکومت‌ها و زندگی پادشاهان در آن ثبت است به آن تاریخ می‌گوییم؛ و اگر متنی را می‌خوانیم که با بیان ادبی نوشته شده و نقل و روایت است به آن داستان نام می‌دهیم.

بنابراین تغییر موضوع سبب تغییر شیوه‌ی نگارش می‌شود. نمی‌توان یک مقاله‌ی دانش‌گاهی حقوقی را با شیوه‌ی نگارش خاطره‌نویسی یا ادبی نوشت. زیرا مقاله‌ی حقوقی مقاله‌ی علمی است، شیوه‌ی نگارش و زبان ویژه به خود دارد.

برای شناخت چگونگی دسته‌بندی انواع نگارش، چند نوع نگارش معرفی می‌شود. اما برای شناخت به‌تر و دقیق انواع نگارش، دانش‌جویان باید در خواندن داستان، یادداشت روزنامه‌ها، کتاب‌های تاریخ، مقاله‌های دانش‌گاهی و... عملا به تفاوت روش نگارش و انواع نگارش توجه کنند. آوردن متن‌های متفاوت برای نشان‌دادن روش و انواع نگارش، اندازه‌ی کتاب را بیش از آن‌چه‌که در نظر گرفته شده، می‌کند.

 

نگارش عمومی

هر گزارش نوشتاری و کتبی‌ای نگارش است. خاطره، نامه، سفرنامه و زندگی‌نامه را من در گزارش عمومی دسته‌بندی کرده‌ام. زیرا مانند گزارش مطبوعاتی و گزارش ادبی اختصاصی و ویژه نیستند، بلکه به زندگی همه ارتباط دارند.

 

خاطره

زندگی پُر از حوادث و رویدادهای شاد و ناشاد است. این رویدادهای شاد و ناشاد است‌که پیمانه‌ی زندگی و حیات ما را پُر میکنند. رویدادهای خوش یا ناخوش فقط بر زندگی ما تاثیر نمی‌گذارند؛ در شکلگیری شخصیت ما این‌که چگونه فردی استیم نقش دارند.

تعدادی رویدادهای خاص زندگی خود را ثبت می‌کنند. ثبت این رویدادها به عنوان خاطرات از آنها بجا می‌مانند. خاطرات عامترین و صمیمانهترین نوع نوشته و نگارش است. میتوان گفت در نوشتن خاطرات قید و محدودیتی نیست. اگر قید و محدودیتی است، همان صمیمانه نوشتن خاطرات است‌که خاطرات را از جنبه‌ی رسمی بودن و متکلف بودن بیرون میکند.

هر اتفاقی را نمیتوان در خاطره گنجاند، باید اتفاقها و رویدادهایی را در خاطره گنجاند که در زندگی به نوعی اهمیت داشته و برای ما رویداد مهمی باشد. بنابه این اشاره میتوان خاطره را چنین تعریف کرد: «خاطره رویدادهای شاد، ناشاد، تاثیرگذار و تعجببرانگیز زندگی ما است‌که بیش‌تر ناخواسته و به صورت ناگهانی اتفاق میافتد و بر ما تاثیر میگذارد یا مایه‌ی تعجب ما میشود».

میتوان گفت خاطره رویدادهای تاثیرگذار و تعجببرانگیز در زندگی هر فردی است. با خواندن خاطرات یک فرد  متوجه ‌می‌شویم که شخصیت او، چگونه شکل گرفته است و چه رویدادهایی بر او تاثیرگذاشته و سبب تحول شخصیتیاش شده‌اند.

خاطره برای اینکه ثبت رویدادهای تاثیرگذار و تعجببرانگیز زندگی است، اهمیت دارد. اما خاطرهنویسی برای نویسندگی و عادت به نوشتن نیز دارای اهمیت است. با خاطرهنویسی به نوشتن عادت میکنید و میتوانید یادنامهای از زندگی خویش بجا بگذارید. این یادنامه نشاندهنده‌ی تجربههای موفقیت و ناموفقیت زندگی یک فرد است. بنابراین خواندن آن برای افراد، میتواند مفید باشد.

خاطرات میتواند در یک پاراگراف (بندنوشت) یا چند پاراگراف ارایه شود. خاطرهنویس میتواند مجموع خاطرات خویش را بررسی کرده با زبان و بیان مرتب تنظیم کند و در یک کتاب ارایه کند. خاطره‌نویسان بزرگ این کار را انجام دادهاند: از دانشکدههای من اثر ماکسیم کورگی، خاطرات خانه‌ی اموات از داستایوسکی، رنگها برای که به صدا درمیآیند از همینگوی و... می‌توان نام گرفت.

 

نامه

نامه به دو بخش تقسیم میشوند: نامه‌ی اداری و رسمی و نامهی خصوصی و دوستانه. نامهی رسمی و اداری دارای فرم و شکل خاصی است و شروع و ختم مشخصی دارند. اما نامه‌ی خصوصی و دوستانه فرم و الگوی معینی ندارند و بیش‌تر ابتکاری و موافق با ذوق و طبع نویسنده و چگونگی مناسبات او با مخاطب است.

 

نامه‌ی رسمی

چنانکه اشاره شد مکتوبهای رسمی دارای فرم و شکلی خاص و دارای عنوان استند. هر نامه موضوع خاصی دارد و به مرجع خاصی تقدیم میشود.

بعضی از ادارات برای درخواست و عرایض مشتریان، ورق‌های رسمی با شکل و فرم خاصی چاپ میکنند که مشتری و متقاضی در همان ورق رسمی، درخواستش را مینویسد. اما بعضی از ادارات ورقهای رسمی برای عرایض ندارند. در هر دو صورت، متقاضی برای نوشتن مکتوب و نامه، رسمیات و تشریفات را باید در نظر بگیرد و از القاب رسمی‌ای‌که در اداره رواج دارد، استفاده کند.

در گذشتهها فرد ویژه‌ای بنام میرزاقلم برای عریضهنویسی وجود داشت‌که خیلی با نثر و دبیری خاصی مکتوب می‌نوشت. اما میرزاقلمی در روزگار معاصر چندان مناسب نیست. زیرا در یک وزارت و اداره، روزانه چندهزار مکتوب رد وبدل میشود.

بنابراین هرگونه میرزاقلمی، درازنویسی و حاشیهپردازی برای مرجعی‌که مکتوبها را می‌بیند، وقتگیر و سوءتفاهم‌برانگیز می‌تواند باشد. هرچه عریضه کوتاه و در جملهها و عبارات صریح نوشته شده باشد بهتر است. برای این‌که خواننده می‌تواند در یک نگاه، عریضه را بخواند و منظور را دریابد.

 

نامه‌ی خصوصی و دوستانه

نامه‌ی خصوصی و دوستانه فرم و الگوی معین و از قبل مشخصی ندارد، بیش‌تر جنبه‌ی ابتکاری دارد که به ذوق نویسنده و مناسبات نامهنویس با مخاطب ارتباط می‌گیرد.

اگر مخاطب از نویسنده بزرگ باشد یا یکی از اعضای خانواده مانند پدر، مادر، برادر یا خواهر بزرگ نامهنویس باشد، برخورد نامهنویس تفاوت میکند. نامه را باید توام با احترام بنویسد. اگر نامهنویس نامه را به کسی می‌نویسد که مخاطبش یکی از اعضای کوچک خانواده است، برخورد نامهنویس تفاوت میکند. نامه را باید توام با شفقت و مهربانی بنویسد.

بنابراین در هر نامه‌ای اینکه موضوع نامه چیست، مخاطب نامه کیست و... برخورد نامهنویس، چگونگی استفاده از زبان و ارایه‌ی بیان تفاوت میکند. به این معنا که هر سخن جای و هر نکته مکانی دارد. یعنی باید بنابه مقتضای حال مخاطب نامه بنویسیم.

درکل زبان و ارایه‌ی بیان نامههای خصوصی صمیمی و شخصی استند. زیرا تبادل نامه معمولا بین دو دوست صورت میگیرد. طبیعی است‌که برخورد دوستانه، صمیمانه و خودمانی است. در نامهنویسی این برخورد صمیمانه و صادقانه بایستی حفظ شود.

همیشه نامههای دوستانه، خصوصی است و خصوصی رد وبدل میشوند. با این‌هم بهتر است رازداری در نامه‌ها حفظ شود. زیرا ممکن است‌که نامه‌ها به دست کسی بیفتد. مهمتر از همه در جهانی‌که ما زندگی می‌کنیم، از چهارسو زیر نظر فضای سایبری، انترنتی، مجازی و کمرههای مخفی قرار داریم. نامهها و پیامهایی‌که در فیس‌بوک، ایمیل آدرس و... رد و بدل می‌کنیم ،همه قابل کنترول و نظارت استند. بهتر این است‌که در فرستادن نامه-ها دقت داشته باشیم.

نامهنویسی میتواند به نویسندگی و عادت در نوشتن به ما کمک کند. بهتر است به دوستان خویش نامه بنویسم و تبادل نامه کنیم. زیرا منظوری را که با دقت در نامه میتوانیم بیان کنیم، شاید در زبان بیان نتوانیم وَ مهمتر اینکه گاهی نامه میتواند بر مخاطب تاثیرگذاری بیش‌تر از سخنگفتن داشته باشد.

 

سفرنامه

سفرنامهنویسی گونهای از نگارش است‌که از دیرگاه در فرهنگ بشری رواج داشته است. در دوره‌ی اسلامی سفرنامههای مشهوری داریم مانند سفرنامه‌ی ابن حوقل (سده‌ی چهارم ه. ق)، سفرنامه‌ی ناصر خسرو (سده‌ی پنجم ه. ق) و... .

سفرنامه گزارش مستقیم و عینی سفرنامهنویس است. یعنی سفرنامهنویس آن‌چه را میبیند و دربارهاش می‌داند همان را روایت میکند. بنابراین گزارش سفرنامهنویس گزارش دست اول از اوضاع و احوال جاری و زنده‌ی فرهنگها و رسم و رواجهای مردم است. درحالی‌که تاریخنویس اوضاع و احوال گذشتگان را از روی اسناد و مدارک ارایه میکند.

سفرنامهنویسی به این دلیل ارزش دارد که فرهنگها، رسم و رواج‌ها، وضعیت شهرها و شیوه‌ی زندگی مردم در گذشت زمان تغییر میکند، اما در سفرنامهها اوضاع و احوال زندگی مردم همان روزگار حفظ میشود.

در سفرنامه وصف راهها، روستاها، شهرها، مسجدها، مکتب و دانشگاهها، جایها و آثار تاریخی، آبادی و ویرانی شهرها، فروشگاهها و بازارها، شیوه‌ی پوشاک و خوراک، خانه و مسکن، فرهنگ، زبان و آداب، ویژگیهای نژادی و قومی، کشاوری و صنعت و معادن، خصوصیات اقلیمی و ذکر انواع جانوران و گیاهان با جزییات عینی وصف و بیان میشود.

سفرنامهنویسی برای پرورشِ ذوقِ نویسندگی ما کمک میکند. چه بهتر، هرکجایی‌که سفر میکنید تفاوت زندگیِ فرهنگی مردم و ویژگیهای زندگی همان شهر یا روستا را بنویسید. این کار برای شما سودمند است، زیرا مشق و تمرینی برای پرورشِ استعدادِ نوشتن در شما میشود. در ضمن، میتواند سندی از احوال یک شهر یا روستا باشد.

 

زندگی‌نامه

زندگی‌نامه شامل اطلاعاتی می‌شود که به زندگی گذشته، کنونی، شخصی، شغلی، علمی و... فرد ارتباط می‌گیرد. در عرصه‌های متفاوتی کاربرد دارد و استفاده‌های متفاوتی می‌تواند از آن صورت بگیرد. بستگی به چگونگی نوشتن زندگی‌نامه و هدف از نوشتن زندگی‌نامه دارد. اگر هدف از نوشتن زندگی‌نامه برای گرفتن شغل باشد، از آن استفاده‌ی اداری می‌شود؛ اگر هدف از نوشتن زندگی‌نامه برای بیان رویدادهای تاریخی باشد، از آن استفاده‌ی تاریخی می‌شود؛ و اگر هدف از نوشتن زندگی‌نامه احساس و عواطف و مسایل شخصی باشد، از آن استفاده‌ی ادبی می‌شود.

 

خلص سوانح (سی فی)

خلص سوانح معمولا برای درخواست شغل، تهیه و فرستاده می‌شود. خلص سوانح باید دقیق و مستند ارایه شود. از هر گونه دروغ و تبلیغ در تهیه‌ی خلص سوانح باید پرهیز شود. خلص سوانح دارای ساختار مشخصی است. بهتر است یک تا دو صفحه باشد. با زبان و زاویه‌ی دید سوم شخص و با لحن رسمی و محترمانه ارایه شود.

خلص سوانح شامل این اطلاعات می‌شود: اطلاعات شخصی (نام، نشانی، شماره تلفن، ای‌میل و تاریخ تولد)، تحصیل و توانایی‌های علمی (نخستین تا آخرین مدرک تحصیلی طبق زمان‌بندی و اشتراک در دوره‌ها و سیمنارهای علمی و کاربردی‌که در کنار تحصیل اکادمیک صورت گرفته است)، مهارت‌ها و یاد داشتن زبان‌ها، پیشینه‌ی شغلی و تجارب کاری (ذکر تلفن و نشانی محل شغل و تاریخ هر دوره‌ی شغلی. بهتر است اطلاعات شغلی از آخرین شغل آغاز شود)، دستاورد علمی (مقاله‌های علمی و کتاب‌ها) و معرف و منابع (نشانی کسانی‌که اطلاعات خلص سوانح شما را در صورت نیاز تایید کنند).

 

زندگی‌نامه‌ی علمی

زندگی‌نامه‌ی علمی نیز مانند خلص سوانح است اما اطلاعات جزیی از پیشینه‌‌ی علمی، دستاوردها و پژوهش‌های علمی فرد ارایه می‌شود که این اطلاعات شامل موقف‌های اکادمیک، تدریس، اشتراک در همایش‌های علمی، مقاله‌های علمی و کتاب‌ها می‌شود.

 

زندگی‌نامه (بیوگرافی)

زندگی‌نامه گزارشی است‌که یک نویسنده از زندگی دیگران ارایه می‌کند. زندگی‌نامه می‌تواند فشرده و رسمی مانند خلص سوانح یا گسترده مانند روایت تاریخی، خاطره و روایت داستانی باشد. چگونگی و هدفِ نوشتنِ زندگی‌نامه، چگونگی استفاده از زندگی‌نامه را مشخص کند. اگر زندگی‌نامه مانند خلص سوانح نوشته شود، منظور معرفی فرد است. اگر به صورت خاطره، روایت تاریخی و داستانی نوشته شود، منظور استفاده‌ی ادبی از زندگی‌نامه است.

 

خودزندگی‌نامه‌نوشت (اتوبیوگرافی)

خودزندگی‌نامه‌نوشت زندگی‌نامه‌ای است‌که خود فرد در باره‌ی زندگی خود می‌نویسد. خودزندگی‌نامه‌نوشت نیز می‌تواند به شکل خاطره، روایت تاریخی و روایت داستانی ارایه شود.


درس‌گفتار این جلسه در یوتیوب

جلسه‌ی نخست: اهمیت نگارش

در این بخش به ضرورت نوشتن در جهان معاصر پرداخته می‌شود. این‌که چرا انسان معاصر به نوشتن نیاز دارد و بین نوشتن و گفتن چه تفاوت‌هایی وجود دارد که انسان‌ها همه می­توانند سخن بگویند اما همه نمی‌نویسند یا نوشتن را امر دشواری می‌دانند. در ضمن انواع نگارش نیز معرفی شده است.

 

در جهان معاصر همه به نوشتن نیاز داریم

درست است‌که ما در زندگی روزانه‌ی خویش با افراد زیاد، پیام‌هایی را رد وبدل می‌کنیم. در خانه با خانواده، در بیرون با دوستان و آشنایان، در صنف با دانش‌جویان، در اجتماع با مردم و در محل کار با هم‌کاران. شاید در بسا موارد نیاز پیش نیاید که این پیام‌ها نوشتاری باشد، بلکه می‌تواند گفتاری باشد. اما اگر زندگی بشر را به دو بخش کلی دسته‌بندی کنیم: زندگی پیشانوشتاری و زندگی پسانوشتاری.

در زندگی پیشانوشتاری، هنوز خط اختراع نشده بود، انسان‌ها در گروه‌ها و جامعه‌های کوچک زندگی می‌کردند و روابط خود را حضوری و با گفتار برقرار می‌کردند. پس از اختراع خط و با توسعه‌ی جامعه‌های بشری، مناسبات اجتماعی افراد در جامعه پیچیده‌تر شد و نیازمندی‌ها نیز بیش‌تر شد. بنابراین دیگر گفتار نمی‌توانست مشکل برقراری روابط و اداره‌ی امور اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و آموزشی جامعه را حل کند.

اگر بخواهیم در باره‌ی اهمیت نگارش و نوشتار در زندگی معاصر بشر فکر کنیم، مبالغه نخواهد بود که اهمیت مادی و معنوی بشر را به نوشتار ارتباط دهیم، زیرا در نبود نوشتار نمی­توانیم به تمدن بشری در گذشته و در روزگار کنونی بیندیشیم. بیندیشید اگر از زندگی انسان معاصر مکاتبات، مطبوعات، کتاب‌ها، آگهی‌ها، اسناد حقوقی، بازرگارنی، اداری و برنامه­های تلویزیونی و سینمایی (برنامه‌های تلویزیونی و سینمایی نیز نوشته می‌شوند و بعد اجرا می‌شوند) را حذف کنیم، در زندگی ما چه می‌ماند؟!. زندگی ما به زندگی ماقبل تاریخ رجعت می‌کند؛ یعنی زندگی بدوی‌ای‌که هنوز در آن خط اختراع نشده است.

ما در روزگاری قرار داریم که زندگی بشر وارد مناسبات پیچیده‌ی شده است و این مناسبات پیچیده، بیش‌تر و پیچیده‌تر می‌شود. تکنالوژی در شکل‌دهی این مناسبات و روابط پیچیده، نقش خاصی دارد. بنابراین در این مناسبات و روابط پیچیده، نوشتار در برقراری روابط و مناسبات بشری، جایگاه خاصی دارد. شما روزانه نیاز پیدا­ می‌کنید که از مبایل‌تان پیامک بفرستید، یا در موقعیت‌هایی استید که نمی‌توانید صحبت کنید، باید بنویسید و پیام کنید؛ یا روزانه و شبانه از فیس‌بوک، یاهو، ­ای‌میل، وایبر، ای‌مو و... با دوستان و هم‌کاران تان چت­ می‌کنید و نامه‌نگاری می‌کنید؛ این‌ها همه شیوه‌های نگارش یا نگارش استند که در زندگی روزمره و حتا خصوصی به آن‌ها نیاز پیدا­ می‌شود.

در زندگی رسمی (که اغلب و اکثر روابط) مناسبات و پیش‌برد کار و امور اداره با نگارش و نوشتار صورت می‌گیرد. اگر خواستی را به اداره مطرح می‌کنیم یا اموری را می‌خواهیم در اداره اجرا شود، همه به صورت رسمی در مکتوب و نوشتار مطرح می‌شود و در بایگانی و دیتابس اداره به عنوان سند باقی­ می‌ماند. بنابراین زندگی رسمی و موفقیت یک کارمند در زندگی رسمی‌اش به فعالیت نوشتاری‌اش ارتباط دارد.

اگر نقش نوشتن را در زندگی تحصیلی و در موفقیت تحصیلی درنظر داشته باشیم، می‌بینیم که از مکتب شروع تا لیسانس (کارشناسی)، ماستری (کارشناسی ارشد) و دوره‌ی دکترا با نوشتن سر وکار داریم و موفقیت تحصیلی ما نیز به نوشتن ارتباط دارد. حتا اگر نخواهیم محقق و پژوهش‌گر و نویسنده شویم یا باشیم، بازهم در موقع تحصیل به نوشتن نیاز پیدا­ می‌کنیم. ارایه‌ی پروژه‌ها، سیمینارها، پاسخ به پرسش‌های امتحان، ارایه پایان‌نامه در پایان تحصیل، همه با نوشتن صورت می‌گیرد.

بنابراین می‌توان گفت انسان معاصر ناگزیر به نوشتن است و به نوعی نمی‌تواند از نوشتن فرار کند؛ اگر بخواهد از نوشتن فرار کند و ننویسد به این معنا است‌که آگاهانه می‌خواهد از امکان‌های موفقیت و رشد شخصیتی، سیاسی، فرهنگی و علمی در زندگی‌اش استفاده نکند و این امکان‌ها را کنار گذارد.

اما برای بسیاری‌ها نوشتن کار دشواری است حتا برای کسانی‌که دوره‌های دانش‌گاه (کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکترا) را سپری کرده‌اند. درست است‌که نوشتن نسبت به گفتار، محدودیت‌ها و دشوارهای خود را دارد؛ نخست این‌که نوشتن نسبت به گفتار، شیوهِ بیانِ مستدل‌تر می‌خواهد، دوم در نوشتن باید شیوه‌ی نگارش را رعایت کرد، که رعایت شیوه‌ی نگارش به آموزش و یادگیری نیاز دارد. یعنی هرکسی‌که می‌خواهد بنویسد باید بر شیوه‌ی نگارش و قاعده و قواعد دستور زبان و رعایت این قاعده و قواعد آگاه باشد تا نوشتارش از اشتباه‌های نگارشی مصوون بماند که مایه بدفهمی و نفهمی نوشتار نشود.

مهم‌تر از همه نوشتن مانند شنا و آب‌بازی است، باید به نوشتن عادت کرد و همیشه نوشت. اگر عادت نکنیم و همیشه ننویسم، نوشتن برای ما دشوار خواهد شد. افرادی زیاد استند که در باره‌ی قاعده و قواعد نگارش و دستور زبان می‌دانند و می‌توانند عیب‌های نگارشی و مشکلات دستوری نوشته‌ها را بدانند اما خود شان نوشته نمی‌کنند؛ زیرا نوشتن برای شان دشوار است. به این معنا است‌که در باره‌ی شنا بسیار خوانده باشیم اما هیچ‌گاهی نخواسته‌ایم وارد رود و دریا شویم. بنابراین نوشتن جسارت می‌خواهد، یعنی جسارتِ دل به دریا­زدن. چنان‌که با عمل و انجام شنا وآب‌بازی به آب‌بازی عادت می‌کنیم با عمل و انجامِ نوشتن نیز به نوشتن می‌توانیم عادت کنیم و نوشتن برای ما می‌تواند به عادت و کار نسبتا ساده‌ای تبدیل شود. اگر می‌خواهید عملا نگارش را یاد بگیرید، بتوانید انواع گزارش را بنویسید و نویسنده شوید؛ بخوانید و بنویسید.

 

چرا گفتن آسان و نوشتن دشوار است؟

برای همه‌ی ما گفتن آسان و نوشتن دشوار است. روزانه بی‌تکلیف خاصی از زبان بهره می‌گیریم و با خانواده، با هم‌کاران، با هم‌صنفان و... صحبت می‌کنیم و ساعت‌ها قصه می‌گوییم. اگر از ما بخواهند تا صحبت‌ها یا بخشی از صحبت‌های خود را بنویسیم، دچار مشکل می‌شویم و می‌خواهیم که این پیش‌نهاد را نپذیریم. همین دچار مشکل‌شدن، تکلیفی است برای نوشتن.

بنابراین نوشتن تکلیف و مشقت می‌خواهد. یعنی ما باید برای نوشتن مرحله‌های آموزشی و تجربی را سپری کنیم. در باره‌ی قاعده و قواعد نوشتن آموزش ببینیم و در ضمنِ آموزش قاعده و قواعد نوشتن، بایستی نوشتن را تجربه کرده و به نوشتن عادت کنیم. در این صورت می‌توانیم بنویسیم اما در غیر آن نوشتن برای ما کار دشوار و دست و پاگیری خواهد شد.

چنان‌که اشاره شد نوشتن نسبت به سخن قاعده و قواعد و شرایط سخت‌تری برای رعایت دارد تا نوشتن عملی و اجرا شود. درصورتی‌که این شرایط رعایت نشود، ممکن در نوشتن ابهام‌های معنایی و دستوری رخ بدهد که مایه‌ی شرم‌ساری نویسنده شود.

نخستین قاعده و قواعد در نوشتن رعایت درست‌نویسی (املا و انشا) و دستور در نوشتن واژه‌ها، عبارت‌ها، جمله‌ها، پاراگراف‌ها (بند) و متن است. بعد چگونگی به کارگیری نثر، چگونگی ارایه‌ی بیان (توصیف و استدلال و...) و خلاقیت فردی نویسنده در نوشتن است. اگر خلاقیت فردی را در نوشتن درنظر نگیریم (خلاقیت فردی نیز بی‌ارتباط به مطالعه و نوشتن نیست)؛ روش نگارش ویژگی‌های خوب نوشتن در اثر تمرین، کوشش، تجربه و عادت به وجود می‌آید که یک نویسنده پس از کوشش و تجربه‌ی نوشتن دارای توانایی و مهارت‌های لازم در نوشتن می‌شود.

اما در هر نوشتن حتا نوشته‌های خیلی عادی و خصوصی‌‌ای‌که به دوستان خود از مبایل، فیس‌بوک و... پیام می‌گذاریم، رعایت قاعده و قواعد دستوری و املای زبان ضرور است. زیرا رعایت این قاعده و قواعد برای طرف، نشان‌دهنده‌ی سواد و دانش ما است. اما در سخن چندان به این شرایط که در نوشتن مکلف به رعایت آن استیم، می‌توانیم مکلف به رعایت آن نباشیم. در سخن می‌توانیم از موضوع مورد بحث دور شویم به حاشیه بپردازیم و باز برگردیم به اصل موضوع. حتا به تعبیر عام از این شاخ به آن شاخ بپریم و پراگنده‌گویی کنیم و از آخر و وسط، موضوع را آغاز کنیم. جمله‌ها، کلمه‌ها، منظور، ایده و مفهومی را تکرار کنیم و قید وبندی را چندان رعایت نکنیم. اگر در نوشتن چنین کاری را کنیم، خلاصه این‌که نوشتن به رسوایی کشیده می‌شود. بنابراین اگر در سخن به نظم و نسقی ملزم نباشیم بازهم می‌توانیم از زیر بار سخن براییم و مخاطبان خویش را مصروف نگه داریم، اما در نوشتن مکلف به نظم و نسق استیم.

با این‌هم سخن و نوشتن هر کدام امکان‌ها و محدودیت‌های خود را دارد:

- از سخن همه بی‌سواد و باسواد می‌توانند استفاده کنند اما از نوشتن تنها سواد­داران می‌توانند استفاده کنند.

- نوشته همیشه می‌ماند. بنابراین مخاطب نوشته، فرازمانی و فرامکانی است. به طور مثال ما نوشته‌های چندهزارسال پیش افلاتون و ارستو را که در یونان نوشته شده، امروز در افغان‌ستان می‌خوانیم. اما سخن همین‌که گفته شد از بین می‌رود. زیرا محدود به زمان و مکان است. اگرچه امروز با ثبت و... سخن را نیز می‌توان حفظ­ کرد.

- در سخن نسبتا از قید وبندی‌که در نوشتار باید رعایت­کنیم آزادیم؛ حتا اگر اشتباه می‌کنیم، می‌توانیم موقع سخن اشتباه خود را رفع­کنیم. اگر ابهامی در سخن ما وجود داشت، مخاطب می­پرسد، به مخاطب توضیح می‌دهیم و ابهام رفع می‌شود. اما مخاطبان ما در نوشتن مخاطبان حاضر نیستند، حتا مخاطبان ما در نوشتن می‌توانند افرادی باشند که چند هزار سال بعد نوشته‌ی ما را بخوانند. بنابراین در نوشتن ما با مخاطبان غایب و با دیگری غایب طرف‌ایم که نمی‌توانیم مشکل و ابهام نوشته‌ی خود را برای خواننده و مخاطب توضیح بدهیم. پس در نوشتن ضرور است تا قاعده و قواعد را رعایت­کنیم، بکوشیم واضح، مستدل، صریح و بدون ابهام و مشکل بنویسیم.

- در سخن چندان به ابزار و وسایل نیاز نداریم اما در نوشتن به ابزار و وسایل از جمله به قلم و کاغذ و به کمپیوتر و پرنتر نیاز­ داریم.

«هر نوشته‌ای قولی است، ولی هر قولی نوشته نیست. و هرکس که قول و کتابت را نیک تواند به کمال نزدیک‌تر است.»

«شرف نوشته بدان است: دانش به میانجی او، از دانا به غایبان رسد و از پیشینیان به آیندگان انتقال یابد. درحالی‌که از گفتار تنها حاضران بهره برگیرند، مگر این‌که زبان به زبان انتقال یابد که ناگزیر در آن تصرف، اجتناب‌ناپذیر باشد.»

«شرف نوشته هم‌چنان به آن است‌که نوشته قولی است پای برجا و تا خط برجای است آن قولی از نویسنده به آواز برجای باشد. پس نوشته قولی است قایم به ذات خویش، هرچند گوینده‌ی آن خاموش گشته باشد و آن‌که چیزی می‌نویسد، منکر نوشته‌ی خویش نتواند شد.»

ناصر خسرو  


درس‌گفتار این جلسه در یوتیوب ارایه شده است.