۱۴۰۱ اردیبهشت ۲, جمعه
۱۴۰۱ فروردین ۱۹, جمعه
ما، ایران و مهاجرت
۲- مهاجرت ما و حکومت ایران
۳- معضلهای رفتاری افغانستانیها
در ایران
۴- راهکارها
در یادداشتی کوتاه میخواهم به این چهار مورد بپردازم:
۱- به نسبت ما با مفهوم ایران
بپردازم: ایران یک جغرافیای سیاسی است، کشور ما نیست، طوریکه آمریکا و عربستان
کشور ما نیست. ارتباط ما با ایران، فرهنگی است. از ایرانیکه ما سخن میگوییم با
حفظ احترام به جغرافیای سیاسی ایران از ایران فرهنگی سخن میگوییم که شامل زبان،
ادبیات، مشاهیر، جشنها و گذشتهی مشترک تاریخی ما میشود.
بنابراین میخواهیم با اصطلاحکردن #ایرانفرهنگی یا #ایرانشهر از میراث فرهنگی و معنوی
مشترک خود پاسبانی کنیم و این میراث فرهنگی و معنوی مشترک را تقویت کنیم، طوریکه
عربها بنام اتحادیهی عرب، تورکها بنام توران و اروپاییها بنام اتحادیهی اروپا
از هویت فرهنگی مشترک خود پاسداری میکنند.
۲- به بحث مهاجرت ما و حکومت ایران
بپردازم: شهروندان ایران حق دارند از مهاجرت افغانستانیها نگران باشند. اما مهم این
است این نگرانی چگونه باید مطرح شود. در افغانستان جنگ است، مردم هر طرف میرود،
طوریکه از اکراین چهار میلیون به کشورهای اروپایی رفت. بنابراین در کشورهاییکه
مهاجر وارد میشود، آن کشورها باید موضع خود را در قبال مهاجرت مشخص کنند.
شهروندان ایران باید نگرانی خود را با حکومت ایران در میان بگذارند که موضع حکومت
مشخص شود.
ما به طرف چین، تاجیکستان، ترکمنستان، اوزبیکستان و... مرز
داریم؛ چرا به آن کشورها نمیرویم؟ برای این نمیرویم که نمیتوانیم برویم. یعنی
موضع آن کشورها در قبال مهاجرت مشخص است، مرزهای خود را بستهاند.
اما حکومت ایران و پاکستان با مهاجرت ما بنابه پیشفرضها و
مصلحتهای سیاسی و مقطعی خود برخورد میکنند. به صورت قاچاقی و غیر قاچاقی برای
ورود فرصت میدهند. پس از ورود مهاجران طبق مصلحتهای بینالمللی و... با مهاجران
برخورد سیاسی و... میشود. این برخورد، موجب تنشها و بدرفتاریهای اجتماعی و سیاسی
و نفرتپراگنیهای رسانهای میگردد که به مناسبات اجتماعی و فرهنگی ما در درازمدت
آسیب میزند.
اگر حکومت ایران و پاکستان موضعی مشخص در قبال مهاجرت بگیرند
و مرزها را ببندند و بگویند هر کس قاچاق وارد شد به آنها شلیک میشود، طبعا کسی اینگونه
به ایران هجوم نمیآورد، بحث مهاجرت در داخل ایران دچار تنشهای اجتماعی و فرهنگی
نشده و به نفرتپراگنی دامنزده نمیشود.
۳- به معضلهای رفتار اجتماعی و
فرهنگی مهاجران افغانستان در ایران بپردازم: ما افغانستانیها دچار عصبیتهای جنسیتی،
اجتماعی و مذهبی استیم. برای این عصبیتها از کشور خود فرار کردهایم. اما در ایران
و جاهای دیگر که میرویم این عصبیتها را به عنوان ارزشهای فرهنگی و قومی خود بیشتر
برجسته میسازیم.
در پارکها و اماکن عمومی که زنان و مردان ایرانی استند،
مردان افغانستانی بدون زنان خانوادهی خود در دستههای بیست و سی نفره و با پوشش و
عصبیتهای جنسیتی خود میآیند که حضور و رفتار شان در مکانهای عمومی آزاردهنده
است. باید به فرهنگ جامعهی میزبان احترام گزارند.
اگر پشتونها و تاجیکها لباس افغانی خود را نپوشند و در
اماکن عمومی با زنان خود حضور پیدا کنند با ایرانیان تفکیک نمیشوند، فقط هزارهها
و اوزبیکها میتوانند شناسایی شوند که از افغانستان اند. اما پشتونها بیشتر با
پوشاک و سلیقهی خود در گروههای مردانه در همهجا ظاهر میشوند. با وصفیکه
پشتونهای ما در افغانستان و ایران علیهِ فرهنگ ایرانی نفرتپراگنی میکنند و میخواهند
به تنشهای فرهنگی و اجتماعی بین مردم ایران و افغانستان دامن بزنند و با استفاده
از این تنش به حذف زبان فارسی و سایر ارزشهای مشترک فرهنگی ایران و افغانستان در
افغانستان بپردازند، اما پشتونهای ما به صورت گسترده به ایران میآیند و در ایران
به زاد و ولد گسترده میپردازند و اکثر آنها دختران خود را به مدرسه نمیگذارند و
عصبیتهای فرهنگی و اجتماعی خود را در اماکن عمومی و در جامعهی ایران بیشتر تبارز
میدهند تا نشان دهند ما افغان استیم. بابا در کشور خود افغان باش. طبعا چنین
رفتارهایی موجب تنشهای اجتماعی و فرهنگی میشود.
شهروندان ایران حق دارند نگران تغییر مناسبات اجتماعی و
فرهنگی خود باشند. خانوادههای ایرانی دو بچه دارند. خانوادههای افغانستانی با
وصف مشکلات مهاجرت به تولیدمثل گسترده میپردازند و هر خانواده میخواهد بیشتر از
دوازده فرزند داشته باشد.
۴- به این بپردازم راهکار چیست؟
راهکار نخست در بارهی مهاجرت به موضع و تصمیمی مشخص حکومت میزبان ارتباط میگیرد.
بنابراین حکومت ایران باید در قبال مهاجرت افغانستانیها به این کشور تصمیم و موضعی
مشخص بگیرد. اگر تصمیم گرفت به شماری اجازهی مهاجرت در ایران را داد، باید به شرایط
آموزشی و بشری آنها توجه شود و آنها را در استانهای مشخص هدایت کند. بچههای
آنها بتوانند مدرسه بروند تا در آینده این بچههای آموزشدیده به عنوان منابع
معتبر انسانی با فرهنگ ایرانی وارد افغانستان شوند و حافظهی سرگردانی، حقارت و...
را با خود از ایران به افغانستان نبرند.
موضع فعلی حکومت ایران در قبال
مهاجرت افغانستانیها نامشخص و مدیریتنشده است. چنین مهاجرتی از افغانستان به ایران
برای ایران خطرناک است و برای مناسبات اجتماعی و فرهنگی هر دو کشور غیر از تولید
نفرت و نفرتپراگنی، پیامدی نخواهد داشت.
افغانستانیهاییکه در ایران به صورت قانونی یا غیر قانونی زندگی میکنند، باید ارزشهای فرهنگی و اجتماعی شهروندان ایران را رعایت کنند، از حضور مردانه در اماکن عمومی و پارکهای خانوادگی جلوگیری کنند، عصبیتهای اجتماعی و فرهنگی خود را در جامعهی میزبان تبارز ندهند؛ جامعهپذیر شوند.