دفاعیهی طاهر بدخشی
به تاریخ 15 سنبلهی سال 1348 خورشیدی در دورهی سلطنت ظاهر شاه در زندان ولایت
کابل توسط خود طاهر بدخشی نوشته شده و این دفاعیه در دیوان حقوق محکمهی ولایت
کابل خوانده شدهاست. طاهر بدخشی دفاعیه را برای رفع اتهام بر خود نوشتهاست که در
11 ثور سال 1348 در یک گردهمایی در کابل اشتراک کرده بوده و در آن گردهمایی 3 ساعت
سخنرانی کردهاست. طاهر بدخشی برای اشتراک و سخنرانی در این گردهمایی توسط پولیس
گرفتار و زندانی میشود. طاهر بدخشی در آن موقع عضو علمی ادارهی تالیف و ترجمه در
وزارت معارف بودهاست.
دفاعیه دارای جنبههای
حقوقی و قانونی، سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، تاریخی و روشنفکری است. این دفاعیه بهعنوان
یک سند مهم باید خوانده شود و به آن پرداخته شود. به همه جنبههای این دفاعیه نمیتوان
در این یادداشت پرداخت. فقط به جنبههای روشنفکرانهی این دفاعیه اشاره میشود.
زیرا فکر میکنم طاهر بدخشی در نوشتن این دفاعیه فراتر از یک دفاعیهی حقوقی در پی
ارایهی برداشت و اندیشهی روشنفکری خود دربارهی توضیح چند مولفهی اساسی با
رویکرد مدرن فلسفهی سیاسی است. من از متن دفاعیه، این مولفهها را دستهبندی
کردم: 1-وظیفهی روشنفکر؛ 2-چگونگی برخورد با متهم توسط پولیس، سارنوال و محکمه؛
3-استقلال قوهی قضاییه و تفکیک سلطنت از حکومت؛ 4-تطبیق قانون اساسی و رعایت احترام
به حقوق بشر؛ 5-درک مقتضیات عصر در عرصهی ملی؛ 6-اشارات تاریخی به استبداد؛ و
7-تعریف ارتجاع و عملکرد دولت استبدادی.
هدف طاهر بدخشی از
توضیح همهی این مولفهها قابل فهمکردن و توسعهی مفهوم دموکراسی است. کسیکه
دفاعیه را بخواند به جایگاه و اهمیت دمکراسی در اندیشهی سیاسی و فرهنگی طاهر
بدخشی پی میبرد.
چنانکه اشاره کردم
این دفاعیه، سندی دارای جنبههای تاریخی، اجتماعی، حقوقی، سیاسی، اقتصادی، فرهنگی،
آموزشی و روشنفکری است. به تاکید میتوان گفت نخستین دفاعیهی روشنفکرانه در تاریخ
حقوقی-سیاسی معاصر افغانستان میتواند باشد که حتا بعد از این دفاعیه نیز چنین
دفاعیهای روشنفکرانه تا هنوز ارایه نشدهاست. بنابراین یک سند معتبر حقوقی، سیاسی
و روشنفکری در تاریخ افغانستان است.
من در این یادداشت در
پی توضیح همهی جنبههای این دفاعیه نیستم. به 7 مولفهایکه در این دفاعیه اشاره
کردم؛ کوشش میکنم به توضیح شش مولفهی آن بنابه هدف و تعهد روشنفکری نزدیک به
برداشت طاهر بدخشی بپردازم. مولفه دوم که «چگونگی برخورد با متهم توسط پولیس،
سارنوال و محکمه» است؛ بسیار تخصصی است. هر مورد به مادهی قانون ارجاع داده شدهاست.
کسیکه دفاعیه را بخواند، هنگام خواندن دفاعیه به قانونگرایی طاهر بدخشی میتواند
پی ببرد.
طاهر بدخشی درک اهمیت
دموکراسی، درک اهمیت تدوین قانونهای کارا و مدرن و درک تحول اجتماعی و فرهنگی را
نیاز به ترویج و توسعهی دانش و آگاهی میداند. به این برداشت استکه ترویج دانش و
معارف در جامعه وظیفهی حکومت است. اما توسعه و ترویج آگاهی و شعور اجتماعی و
سیاسی مدرن، کار و فعالیت روشنفکری است.
وظیفهی روشنفکر: طاهر بدخشی در دفاعیه میگوید که من کار روشنفکری کردهام.
رفتهام در یک اجتماع سخنرانی کردهام، افراد سخنرانیام را شنیدهاند. من حقوق
مردم بر حکومت و از حکومت بر مردم را توضیح دادهام. بدخشی ویژهگی نخست روشنفکر
را معلومات و دانش میداند. در دفاعیه از قاضیان میپرسد: یک روشنفکر چگونه باید
در حیات ملی کشور اشتراک کند؟ خود بدخشی پاسخ میدهد که روشنفکر باید روشنگری و
اطلاعرسانی کند. سخنرانی خود را در آن اجتماع، اطلاعرسانی میداند. روشنگری و
اطلاعرسانی ویژهگی نخست یا کار نظری روشنفکر استکه همان تولید دانش و آگاهی
است. از نظر بدخشی روشنفکر ویژهگیای دیگر نیز باید داشتهباشد که رفتار و عمل
روشنفکرانه است. رفتار و عمل روشنفکرانه اشتراک در راهپیماییها و برگزاری اجتماعها
برای ترویج و مشروعیتبخشی دموکراسی و بهبود روابط و مناسبات اجتماعی است.
استقلال قوهی قضاییه
و تفکیک حکومت از سلطنت: بدخشی در دفاعیه
بارها به چگونگی کارکرد قوهی قضاییه میپردازد. بر کارکرد قوهی قضاییه انتقاد
وارد میکند. به اساس نظریههای فلسفی-سیاسی مدرن میگوید کارکرد، داوری و اجراهای
قوهی قضاییه باید مستقل باشد. تاکید بدخشی این استکه مکلفیت قوهی قضاییه بنابه
ارزشهای اعلامیهی حقوق بشر و حقوق اساسی، احترام و حمایت از آزادی و کرامت انسان
است. در دفاعیه بسیار موردی و مشخص به رفتارهای خلاف قانون توسط پولیس، سارنوال و
قاضیان پرداخته شدهاست و هر رفتار خلاف قانون توسط پولیس، سارنوال و قاضی را به
مادهی قانون استناد دادهاست. بدخشی در ضمنِ بحث استقلال قوهی قضاییه به بحث
تفکیک حکومت و سلطنت نیز میپردازد. تاکید میکند که حکومت به اساس کارکرد و خدمات
خود قابل تقدیر و نقد است. نقد حکومت جرم نیست، بلکه فعالیت روشنفکری است. منظور
بدخشی این استکه انتقادش از حکومت، عمل روشنفکری است.
تطبیق قانون اساسی و
رعایت احترام به حقوق بشر: طاهر بدخشی در سراسر
دفاعیه برای یک دولت مدرن و عادل وجود قانون اساسی، تدوین قانون اساسی به اساس
ارزشهای حقوق بشر و تطبیق قانون اساسی را اصل میداند. اما تاسف بدخشی بهعنوان
یک روشنفکر این استکه قانون اساسی موجود رعایت نمیشود. بلکه خلاف رهنمود قانون
اساسی عمل میشود. حکومت، سلطنت، پولیس، سارنوالی و قضا را مورد نقد قرار میدهد؛
اینکه قانون اساسی را نمیدانند یا از قانون اساسی به نفع خود سوء استفاده میکنند.
بنابراین از قانون اساسی برای پاسداری از حیثیت حقوقی افراد ملت و حیثت ملی جامعه
استفاده نمیشود. میگوید قانون اساسی وضع میشود تا از زندگی افراد یک ملت
پاسداری حقوقی صورت بگیرد و عدالت و مساوات در جامعه تامین شود. عدالت و مساوات
نیاز به فهم قانون مدرن و دمکراسی دارد اما قاضی، سارنوال و پولیس از دموکراسی و
مقتضیات عصر اطلاع ندارند و حتا از شنیدن واژهی دموکراسی نفرت دارند. از نظر طاهر
بدخشی، درک دموکراسی، قانونهای مدرن، تحول اجتماعی و سیاسی نیاز به فهیمدن و
فهمیدهشدن دارند که باید در عرصهی آگاهی و شعور جمعی کار شود. کار در عرصهی
آگاهی و شعور جمعی با وصفیکه وظیفهی حکومتها است؛ فعالیت روشنفکرانه نیز است. تاکید
بدخشی این استکه ترتیب این دفاعیه توسط او برای تطبیق قانون اساسی و حمایت از
قانون اساسی است. حمایت از قانون اساسی، عمل روشنفکری است.
درک مقتضیات عصر در
عرصهی ملی: طاهر بدخشی در دفاعیه از «تنظیم حیات
ملی افغانستان مطابق مقتضیات عصر» سخن میگوید. منظور بدخشی از مقتضیات عصر این
استکه امور ملی کشور بنابه تحولات سیاسی و اجتماعی کشورهای جهان و رو به توسعه،
تحول یابد و پیش برود. در دفاعیه از سارنوالان و قاضیان میپرسد: حیات ملی
افغانستان با نظرگیری تاریخ و فرهنگ آن اگر طبق مقتضیات عصر به صورت دموکراتیک
تنظیم نشود، دیگر راهی وجود دارد؟ هدف از «راه» راهِ آبادی، توسعه و مدرنشدن حیات
ملی کشور است. بدخشی چند مورد را برای مقتضیات عصر در حیات ملی مطرح میکند که «تعمیم
متوازن معارف در کشور، انکشاف متوازن تمام امور حیاتی در افغانستان، ایجاد حزبهای
سیاسی، تشکل اجتماع، تظاهرات و فعالیت مدنی و درک حقوق بشر است». بدخشی به این نظر
استکه انتقاد از قانونشکنان در آن سخنرانی فعالیت مدنی و روشنفکری است. طبق
قانون اساسی و مقتضیات عصر این حق را دارد که از قانونشکنان انتقاد کند.
اشارات تاریخی به
استبداد: این دفاعیه از نظر تاریخی، سیاسی،
حقوقی و فرهنگی حاشیهدار و با جنبه است. درست استکه ظاهرا محور اساسی دفاعیه
حقوقی استکه در یک محکمه ارایه شدهاست. اما دفاعیه بهعنوان یک سند روشنفکری با
حاشیه و جنبه تنظیم شدهاست. جدا از اهمیت بحث تحصصی-حقوقی دفاعیه، مهم حاشیهها و
جنبههای انتقادی این دفاعیه است. زیرا حاشیهها و جنبهها آگاهانه برای هدفهای
انتقادی روشنفکری از کل امور سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی کشور مطرح شدهاست.
بدخشی میگوید دیگر زمان آن باید گذشتهباشد که مانند زمان امیر عبدالرحمان خان
کورکورانه، علی محمد را عوض محمد علی گرفتار کرد. از ذهنیت تبعیضطلبانه و شونیستی
در نظام انتقاد میکند و به تفوقطلبی و تعصب وزیر محمد گل مهمند اشاره میکند که
چگونه بلخ تاریخی را تخریب کرد و فرهنگ ملی (بومی) مردم شمال کشور را مورد تحقیر و
تمسخر قرار میداد و حتا مردم را برای کاربرد فرهنگ بومی آنها جریمه میکرد. مهمتر
اینکه در این دوره، که طاهر بدخشی کارمند وزارت معارف بودهاست؛ برای کارمندان در
وزارت دو حاضری وجود داشتهاست: حاضری رسمی و حاضری کورس زبان پشتو. طاهر بدخشی را
متهم کردهاند که در رسمیات به تظاهرات شرکت کردهاست. اما طاهر بدخشی میگوید
حاضری رسمی و حاضری کورس زبان پشتو بررسی شود.
تعریف ارتجاع و
عملکرد دولت استبدادی: بدخشی به این برداشت
استکه استبداد در سدههای 17 و 18 از لحاظ نظری به حق قدرت نامحدود زمامدار متکی
بود. اما در قرن 19 زمامدار از لحاظ نظری قدرت نامحدود ندارد. برای محدودیت قدرت
زمامدار به بحث مشروطه در تاریخ سیاسی افغانستان اشاره میکند. انتقاد بدخشی این
استکه هنوز سلطنت و حکومت چندان از یکدیگر تفکیک نشدهاند؛ قدرت شاه یا زمامدار
بهنوعی همچنان نامحدود است. عملکرد دولت استبدادی را «نبود حدود قانونی برای حدود
قدرت دولت و وسعت دامنهی قدرت دولت بر شهروندان که عملا به کار برده میشود...»
میداند. از نظر بدخشی عملکرد دولت آن وقت استبدادی و ارتجاعی است. بدخشی از
ارتجاع اینگونه تعریف ارایه میکند: «ارتجاع در لغت به معنای بازگشت است و به
کسان، گروهها، حزبها و طبقههایی اطلاق میشود که مخالف هر نوع پیشرفت و تحول در
روابط بنیاد اقتصادی، اجتماعی و سیاسی موجود استند و یا خواستار خنثاشدن بعضی از
تحولات و بازگشت به گذشتهاند. ...». در عملکرد روشنفکری طاهر بدخشی ایستادن در
برابر استبداد و ارتجاع نیز فعالیت روشنفکرانه است.
طاهر بدخشی در دفاعیه
در ضمن دفاع حقوقی به اساس مواد قانون اساسی از خویش؛ بیشتر به اهمیت جنبههای
روشنفکری سخنرانیاش میپردازد و توضیح میدهد که فعالیت روشنفکری حق یک شهروند در
دولت مدرن است؛ نباید این حق از شهروندان گرفته شود. در ضمن، فعالیت روشنفکری را
برای جامعه و کشور از مقتضیات عصر میداند.
بنابراین دفاعیهی
طاهر بدخشی را بهعنوان نخستین سند دفاعیهی روشنفکرانه در تاریخ سیاسی و حقوقی
افغانستان درنظر باید گرفت و خواند. مهم اینکه هنوز از نظر تاریخی، تاریخ مصرف
این دفاعیهی روشنفکری نگذشتهاست. منظور اینکه این دفاعیه فقط یک سند تاریخی
نیست؛ زیرا میتوان از رویکرد و رهنمود نظری و عملی این دفاعیه استفاده کرد.
انتقادهاییکه بر ذهنیت استبدادی دولت، بر عدم تعمیم متوازن معارف و عدم انکشاف
امور حیاتی متوازن در کشور در آن وقت مطرح شدهاست؛ این انتقادها هنوز بر کارکرد
دولت و حاکمیت مطرح استند. حتا انتقادیکه بر عدم تفکیک قوهی قضاییه در این
دفاعیه مطرح شده؛ نیز میتواند بر سیستم قضایی افغانستان مطرح باشد. درست استکه ظاهرا
تفکیک سهگانهی قوا صورت گرفته اما قوهی قضاییه از نظر ماهیت و کارکرد، عملکرد
قضایی مستقل ندارد؛ زیرا بیشتر در خدمت قوهی اجراییه و ریاستجمهوری قرار دارد.